داستان: هر گاه بين دو يا چند نفر در امري از امور توافق و سازگاري وجود نداشته باشد, به عبارت بالا استناد و استشهاد مي كنند. در اين عبارت مثلي به جاي نمي رود گاهي فعل نمي گذرد هم به كار مي رود, كه در هر دو صورت معني و مفهوم واحد دارد. اما ريشه اين ضرب المثل : سابقا كه شهرها لوله كشي نشده بود سكنه هر شهر براي تامين آب مورد احتياج خود از آب رودخانه يا چشمه و قنات, كه غالبا در جوي هاي سرباز جاري بود استفاده مي كردند. به اين ترتيب كه اول هر ماه, يا هفته اي يك بار - بسته به قلت يا وفور آب - حوض ها و آب انبارها را با آب جوي كوچه پر مي كردند و از آن براي شرب و شستشو و نظافت استفاده مي كردند. طبيعي است در يك محله كه ده ها خانه دارد و همه بخواهند از آب يك جوي در دل شب استفاده كنند, چنانچه بين افراد خانواده ها سازگاري وجود نداشته باشد , هر كس مي خواهد زودتر آب بگيرد. همين عجله و شتاب زدگي و عدم رعايت تقدم و تاخر موجب مشاجره و منازعه خواهد شد. شب هاي آب نوبتي در محله-هاي تهران واقعا تماشايي بود. زن و مرد و پيرو جوان از خانه ها بيرون مي آمدند و چنان قشقرقي به راه مي انداختند كه هيچكس نمي توانست تا صبح بخوابد. شادروان عبد الله مستوفي مي-نويسد : من كمتر ديده ام كه دو نفر كه از يك جوي آب مي برند از همديگر راضي باشند و اكثر بين دو شريك شكراب مي شود.