آنچه از مجموع رواياتي كه درباره ي شعيب بن صالح رسيده است استفاده مي شود اين است كه: به حسب ظاهر, شعيب بن صالح هر كس كه باشد, نام رمزي فرمانده سپاه و سردار لشكر, و پرچمدار سيدحسني, و يا سركرده ي لشكريان توانمند هاشمي خراساني در جنگ و لشكركشي به عراق, و عامل بسيار مؤثري در بيرون راندن دشمن متجاوز از سرزمين ايران اسلامي و شكست لشكريان سفياني است.
و او چنانكه از بعضي از اخبار وارده درباره ي وي استفاده مي شود, مردي شجاع و دلير و متهور و جنگجو و با ايمان, و سياستمداري كارديده, و از شيعيان مخلص و فداكار, و علاوه بر همه ي اينها سيد و (هاشمي) است.
و بسيار جالب و شگفت انگيز است كه اگر بخواهيم, سيدحسني و خراساني را (كه قبلا درباره ي اين دو شخصيت بزرگ بطور مفصل صحبت كرده ايم) دو فرد ممتاز, و دو شخصيت جداگانه بحساب بياوريم, نام (شعيب بن صالح) در اخباري كه درباره ي اين دو تن وارد شده است در كنار نام هر دو نفر, يعني: هم در كنار نام سيدحسني و هم در كنار نام (خراساني) به چشم مي خورد.
و اين مطلب يكي از نكات بسيار دقيق و باريكي است كه بخوبي گفته هاي پيشين ما را كه گفتيم: سيدحسني همان خراساني, و خراساني همان سيدحسني است, و اگر دو نفر باشند يكي برتر و بالاتر و ديگري زيردست اوست بروشني اثبات مي كند.
به هر حال: آنچه از مجموع اخبار و روايات وارده درباره ي وي فهميده مي شود اين است كه: شعيب بن صالح شخصيت ممتاز و برجسته اي است كه سمت فرماندهي سپاه و فرمانروائي لشكريان سيدحسني و يا هاشمي خراساني را بعهده دارد. اما چرا نام اصلي و حقيقي او در اخبار اهل بيت عليهم السلام نيامده است اين خود سري دارد كه حقيقت آن بر ما پوشيده است.
و شايد بتوان گفت: همانطوري كه ائمه معصومين عليهم السلام بنا به مصالحي كه خود آنرا تشخيص مي داده اند حتي در بسياري از موارد نام اصلي رهبر نهضت را هم از ديگران مستور داشته و فقط به بيان صفتي از اوصاف او در معرفي وي اكتفا نموده اند تا از خطرات سوء مصون و محفوظ بماند, از افشاء نام چنين انسان مبارزي نيز خودداري فرموده اند تا اينكه از گزند حوادث مصون مانده و مورد سوء قصد قرار نگيرد. و البته اين چيزي است كه ما با فكر ناقص و انديشه ي نارساي خويش آنرا درك مي كنيم, و خداوند به حقيقت حال آگاه و دانا است