كشيشي روي سنگ قبرش اين چنين نوشته شده بود:
آن هنگام كه جوان بودم و فارغ از همه چيز , در سر آرزوي تغيير دنيا را مي پروراندم . بزرگتر و خردمندتر كه شدم , دريافتم جهان تغيير ناپذير است. پس افق انديشه هايم را محدودتر كردم و بر آن شدم تا تنها كشورم را تغيير دهم , اما اين هم عملي نبود . پس از سالها زندگي و تجربه آخرين تلاش نوميدانه خود را صرف تغيير خانواده ام كردم اما افسوس آنها نيز كه نزديكترين كسان من بودند تغيير نكردند . اكنون كه در بستر مرگ آرميده ام , ناگاه حقيقتي را يافتم . اگر تنها خودم را تغيير داده بودم , نمونه اي مي شدم براي اعضاي خانواده ام تا آنها نيز خود را تغيير دهند . با انگيزه و تشويق آنها چه بسا كشورم اندكي اصلاح مي شد و شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير بدهم