ابوسعيد ابو الخير, از پر آوازه ترين عارفان اسلامي در قرن چهارم و پنجم است . به سال 357 (ه .ق ) در ميهنه به دنيا آمد و در سال 440 (ه .ق ) در همان جا وفات يافت . گويا او نخستين كسي است كه بر انديشه هاي عرفاني , جامه شعر پوشاند . نوه او (محمد بن منور) در قرن ششم كتابي نوشت به نام اسرار التوحيد كه در آن شرح حال و مقامات ابوسعيد, گزارش شده است . كلمات كوتاه و حكايات زيباي او مشهور است از جمله اين كه نوشته اند:
روزي يكي از دوستان ديرين و شاگردش , به نام ابومحمد جويني براي ديدار شيخ ابوسعيد, به منزل او رفت .اهل خانه گفتند كه شيخ به گرمابه رفته است .
ابومحمد راهي حمام شد .شيخ را در حمام يافت .در آن جا از هر دري سخن رفت از جمله شيخ به ابومحمد گفت : آيا به عقيده تو, اين حمام جاي خوب و خوشايندي است ؟ ابومحمد گفت : آري هست . شيخ گفت : چرا؟ ابومحمد گفت : زيرا جناب شيخ در آن است و هر جا كه شيخ ما ابوسعيد در آن باشد, آن جا خوش است .
شيخ گفت : دليلي بهتر بياور. ابومحمد از شيخ خواست كه او خود بگويد كه چرا اين حمام , جايي خوش و نيكو است .
شيخ گفت : اين جا خوش است , زيرا با تو, جز لنگي و سطلي پيش نيست و آن دو نيز امانت است . (54)