غازها , همه مثل هم فكر مي كنند و هميشه هم ادعا مي كنند كه درست فكر مي كنند. افكارشون كپي شده هست و اصلاً خلاقيت نداره. اكثر مواقع هم همگي با هم به نتايج يكسان مي رسند چون دقيقاً مثل هم فكر مي كنند.
عقاب ها مي دونند زماني كه همه مثل هم فكر مي كنند در واقع اصلاً كسي فكر نمي كنه.
غازها هميشه مي دونند غاز ديگه چطوري زندگي كنه بهتره! هر كسي جاي كس ديگه تصميم مي گيره . براي همين اكثراً يا دير به بلوغ (فكري _ جنسي _ احساسي ) مي رسن و يا اصلاً بالغ نمي شن.
عقاب ها به خلاقيت ذهن هر كس اعتقاد دارن و در زندگي , ماهيگيري به فرد ياد مي دن, نه ماهي! در محله عقاب ها , هر كسي جاي خودش بايد فكر كنه و كسي مسئوليت زندگي كس ديگه رو به عهده نمي گيره.
غازها از جسمشون بيش از حد كار مي كشن و تمام توان داشته و نداشته رو به كار مي گيرن و به نتايج دلخواه نمي رسن...
عقاب ها اول تمام جوانب كار رو در نظر مي گيرن, با توجه به تجارب قبلي و برنامه ريزي هاي ذهن خلاقشون , تصميم مي گيرند و بعد شروع به كار مي كنند. عقاب ها ايمان دارند كه تلاش جسمي, به تنهايي اصلاً براي كار كافي نيست.
غازها حريم شخصي ندارند و بارها و بارها وارد حريم خصوصي عقاب ها مي شن چون حرمت ندارند.
عقاب ها به حريم شخصي هر فردي احترام مي زارن و قاطعانه به افراد كه وارد حريم خصوصي اونها مي شن , تذكر مي دن.
غازها بايد همه رو راضي نگه دارند و تمام تلاششون رو در روابط مي كنند كه همه از اونها راضي باشند. به جاي انجام وظايف و
رسالت خودشون , رضايت همه اطرافيان رو با هر زحمتي شده به دست مي يارن , چون اگر به دست نيارن احساس خلاء مي كنند. عقاب ها مي دونند كه به دست آوردن رضايت همه افراد امكان نداره و نيمي از مردم هميشه با نيمي از افكار اونها مخالفند و اين وظيفه يك عقاب نيست كه مخالفانش رو راضي نگه داره.
غاز نه نمي گه و همش شاكي هست كه چرا بايد اينهمه به ديگران توجه كنه.
عقاب در مواقعي كه لازم هست , به راحتي نه مي گه .
غاز شرط اول ارتباط رو صميميت بيش از حد مي دونه .
عقاب شرط اول ارتباط رو احترام متقابل مي دونه.
غاز نمي خواد باور كنه كه دشمني داره
عقاب مي دونه كه بايد دشمنش رو ببخشه ولي بهش اعتماد نمي كنه.
غاز از تجربيات درس نمي گيره و فقط آزار مي بينه .
عقاب بعد از گذروندن سختي مسئله , به فكر پذيرش مسئله و درس هاي ممكنه هست...
غاز از دلش هيچ وقت حرف نمي زنه ...
عقاب با دلش زندگي مي كنه ...
غاز يا احساسيه و يا منطقي .
عقاب مي دونه كه در دوراني از زندگي بايد مغز رو پرورش و ورزش داد و در دوراني ديگه بايد دل رو نوازش داد و به حرف هاي دل بها داد.
غاز اشتباه نمي كنه.
عقاب مي دونه اگر هيچ وقت اشتباهي نكرده , دليلش اينه كه اصلاً دست به عملي نزده .
غاز جاي ديگران زندگي مي كنه .
عقاب مي دونه كه بايد به ديگران كمك كنه ولي جاي كسي نبايد زندگي كنه , چون تجربه خود بودن رو از اون فرد گرفته .
غاز هميشه همه كار مي تونه انجام بده .
عقاب مي دونه چه كارهايي رو مي تونه انجام بده و چه جايي بايد اعلام كنه كه از عهده اون بر نمي ياد.
غاز هميشه مجبوره.
عقاب هميشه مختاره و اگر به جبر روزگار مجبور شد كاري رو انجام
بده , مي پذيره و مي گه : ترجيح مي دم اين كار رو انجام بدم.
زمان تفريح غاز مشخص نيست .
عقاب براي تفريحش برنامه ريزي مي كنه و مي دونه كه فاصله خالي اين نت تا نت بعدي در موسيقي , دليل دلنشين بودن اونه .
غاز هميشه ناراضي و شاكيه و هميشه در حال شناخت عامل بدبختي هاست...
عقاب هميشه راضيه و مي دونه هر سختي هم پاياني داره.
غاز عبادت عادتش شده .
عقاب تكرار و عادت و روزمرگي رو مرگ دل و پرستش مي دونه.
غاز نسبت به عقاب يا احساس برتري مي كنه و يا احساس ضعف.
عقاب باور داره , برتري وجود نداره . اصل , فقط تفاوت است كه باعث برتري كسي بر كس ديگه نمي شه .
غاز زياد از مغزش كار مي كشه , البته بدون بهره وري لازم .
عقاب مفيد فكر مي كنه و از اشتباهاتش درس مي گيره .
غاز مي خواد , غاز باشه چون غاز بودن و نپريدن خيلي آسون تر از پرواز و اوج گرفتنه.
عقاب بر عقاب بودن اصرار داره , حتي اگر بارها به مدرسه غازها رفته باشه و به خاطر عقاب شدن بهاي سنگيني رو بپردازه.
***يك نكته كنكوري براي عقاب ها***
غازها هميشه مي خوان يك عقاب ,يك جور ديگه باشه , يك جور ديگه عمل كنه ! براشون ارتباط هيچ وقت كافي و رضايت بخش نيست . دقت كن: غاز چون خودش رو نپذيرفته و خودش رو درست نمي شناسه , از تو مي خواد كه يه جور ديگه عمل كني! هيچ وقت براش رضايت بخش نيستي و عملاً بهت مي گه براش كافي نيستي چون هميشه يه كاري كم كردي!
سعي كن خودت باشي و بهترين نقش رو داشته باشي (به عنوان دوست _ همسر _ خواهر _ برادر _ بچه) ولي سعن نكن كه خودت رو مجبور كني كه طبق خواست اون خودت رو تغيير بدي . اون ناراضي به دنيا اومده و از دنيا مي ره . از زندگي عقب نيفتي چون قرار نيست كه غاز باشي.
عقاب باشيد و سربلند