|
|
|
سوره ۱: الفاتحة به نام خداوند بخشنده و مهربان (۱)
| |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
|
ستايش مخصوص خداوندي است كه پروردگار جهانيان است. (۲) | | الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾ |
خداوندي كه بخشنده و بخشايشگر است (و رحمت عام و خاصش همه را رسيده). (۳) | | الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ |
خدائي كه مالك روز جزاست. (۴) | | مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ |
تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو ياري ميجوئيم. (۵) | | إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ |
ما را به راه راست هدايت فرما. (۶) | | اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ |
راه آنها كه بر آنان نعمت دادي نه آنها كه بر ايشان غضب كردي و نه گمراهان! (۷) | | صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾ |
سوره ۲: البقرة به نام خداوند رحمتگر مهربان الم (۱)
| |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الم ﴿۱﴾
|
اين كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. (۲) | | ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾ |
(پرهيزكاران)
آنها هستند كه به غيب (آنچه از حس پوشيده و پنهان است) ايمان ميآورند، و
نماز را بر پا ميدارند و از تمام نعمتها و مواهبي كه به آنها روزي دادهايم
انفاق ميكنند. (۳) | | الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿۳﴾ |
آنها به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين نازل گرديده) ايمان ميآورند، و به رستاخيز يقين دارند. (۴) | | والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾ |
آنان را خداوند هدايت كرده، و آنهارستگارانند. (۵) | | أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾ |
كساني كه كافر شدند براي آنها تفاوت نميكند كه آنان را (از عذاب خداوند) بترساني يا نترساني، ايمان نخواهند آورد. (۶) | | إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾ |
خدا بر دلها و گوشهاي آنان مهر نهاده، و بر چشمهاي آنها پرده افكنده شده، و عذاب بزرگي در انتظار آنها است. (۷) | | خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ ﴿۷﴾ |
در ميان مردم كساني هستند كه ميگويند به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم در حالي كه ايمان ندارند. (۸) | | وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ |
ميخواهند خدا و مؤ منان را فريب بدهند (ولي) جز خودشان را فريب نميدهند (اما نميفهمند). (۹) | | يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾ |
در دلهاي آنها يك نوع بيماري است، خداوند بر بيماري آنها ميافزايد و عذاب دردناكي به خاطر دروغهائي كه ميگويند در انتظار آنهاست. (۱۰) | | فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿۱۰﴾ |
و هنگامي كه به آنها گفته شود، در زمين فساد نكنيد ميگويند ما فقط اصلاح كنندهايم. (۱۱) | | وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾ |
آگاه باشيد اينها همان مفسدانند ولي نميفهمند. (۱۲) | | أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾ |
و
هنگامي كه به آنها گفته شود همانند ساير) مردم ايمان بياوريد ميگويند:
آيا همچون سفيهان ايمان بياوريم ؟ بدانيد اينها همان سفيهانند ولي
نميدانند. (۱۳) | | وَإِذَا
قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا
آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ
يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾ |
و
هنگامي كه افراد با ايمان را ملاقات ميكنند ميگويند ما ايمان آوردهايم،
(ولي هنگامي كه با شياطين خود خلوت ميكنند ميگويند با شمائيم ما (آنها)
را مسخره ميكنيم. (۱۴) | | وَإِذَا
لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى
شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ ﴿۱۴﴾ |
خداوند آنها را استهزاء ميكند، و آنها را در طغيانشان نگه ميدارد تا سرگردان شوند. (۱۵) | | اللّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۵﴾ |
آنها كساني هستند كه هدايت را با گمراهي معاوضه كردهاند و (اين) تجارت براي آنها سودي نداده، و هدايت نيافتهاند. (۱۶) | | أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿۱۶﴾ |
آنها
(منافقان) همانند كسي هستند كه آتشي افروخته (تا در بيابان تاريك راه خود
را پيدا كند) ولي هنگامي كه آتش اطراف خود را روشن ساخت خداوند (طوفاني
ميفرستد و) آن را خاموش ميكند، و در تاريكي وحشتناكي كه چشم كار نميكند
آنها را رها ميسازد. (۱۷) | | مَثَلُهُمْ
كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ
ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷﴾ |
آنها كر، گنگ و كورند بنابراين از راه خطا باز نميگردند. (۱۸) | | صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾ |
يا
همچون باراني كه در شب تاريك توام با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذراني)
ببارد، آنها از ترس مرگ انگشت در گوش خود ميگذارند تا صداي صاعقه را
نشنوند، و خداوند به كافران احاطه دارد و در قبضه قدرت او هستند). (۱۹) | | أَوْ
كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ
يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ
الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ ﴿۱۹﴾ |
روشنائي
خيره كننده برق نزديك است چشم آنها را بربايد، هر لحظهاي كه برق جستن
ميكند (صفحه بيابان را) براي آنها روشن ميسازد (چند قدمي) در پرتو آن راه
ميروند و هنگامي كه خاموش ميشود توقف ميكنند، و اگر خدا بخواهد گوش و
چشم آنها را از بين ميبرد، خداوند بر هر چيز توانا است. (۲۰) | | يَكَادُ
الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ
وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ
بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۰﴾ |
اي مردم پروردگار خود را پرستش كنيد، آن كس كه شما و پيشينيان را آفريد، تا پرهيزكار شويد. (۲۱) | | يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۲۱﴾ |
آنكس
كه زمين را بستر شما قرار داد و آسمان (جو زمين) را همچون سقفي بر بالاي
سر شما و از آسمان آبي فرو فرستاد، و بوسيله آن ميوهها را پرورش داد، تا
روزي شما باشد، بنابراين براي خدا شريكهائي قرار ندهيد در حالي كه ميدانيد
(هيچ يك از اين شركاء و بتان نه شما را آفريدهاند و نه شما را روزي
ميدهند). (۲۲) | | الَّذِي
جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ
السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ
تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۲﴾ |
اگر
درباره آنچه بر بنده خود (پيامبر) نازل كردهايم شك و ترديد داريد (لااقل)
يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را غير از خدا بر اين كار دعوت
كنيد اگر راست ميگوئيد. (۲۳) | | وَإِن
كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ
بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ
كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۳﴾ |
اگر اين كار نكرديد و هرگز نخواهيد كرد از آتشي بترسيد كه هيزم آن بدنهاي مردم (گنهكار) و سنگهاي است كه براي كافران مهيا شده است. (۲۴) | | فَإِن
لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي
وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۲۴﴾ |
به
كساني كه ايمان آوردهاند و عمل صالح دارند، بشارت ده، كه باغهائي از بهشت
براي آنها است، كه نهرها از زير درختانش جاري است، هر زماني كه ميوهاي از
آن به آنها داده شود، ميگويند اين همان است كه قبلا به ما روزي شده بود
(ولي چقدر اينها از آنها بهتر و عاليتر است) و ميوههائي كه براي آنها
ميآورند همه (از نظر خوبي و زيبائي) يكسانند، و براي آنها همسراني پاك و
پاكيزه است و جاودانه در آن خواهند بود. (۲۵) | | وَبَشِّرِ
الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ
تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن
ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ
بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا
خَالِدُونَ ﴿۲۵﴾ |
خداوند
از اينكه مثال (به موجودات ظاهرا كوچكي مانند) پشه و حتي بالاتر از آن
بزند شرم نميكند (در اين ميان) آنها كه ايمان آوردهاند ميدانند حقيقتي
است از طرف پروردگارشان، و اما آنها كه راه كفر را پيمودهاند (اين موضوع
را بهانه كرده) و ميگويند منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟! (آري)
خدا جمع زيادي را با آن گمراه و عده كثيري را هدايت ميكند ولي تنها فاسقان
را با آن گمراه ميسازد. (۲۶) | | إِنَّ
اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا
فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن
رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ
اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا
وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾ |
(فاسقان
آنها هستند كه) پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند، ميشكنند، و
پيوندهائي را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مينمايند، و در جهان
فساد ميكنند، اينها زيانكارانند. (۲۷) | | الَّذِينَ
يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا
أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ
هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾ |
چگونه
به خداوند كافر ميشويد در حالي كه شما اجسام بيروحي بوديد و او شما را
زنده كرد، سپس شما را ميميراند، و بار ديگر شما را زنده ميكند، سپس به
سوي او باز ميگرديد (بنابر اين نه حيات و زندگي شما، از شما است و نه
مرگتان، آنچه داريد از خدا است). (۲۸) | | كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۸﴾ |
او
خدائي است كه همه آنچه (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براي شما آفريده
سپس به آسمان پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر
چيز آگاه است. (۲۹) | | هُوَ
الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى
السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾ |
هنگامي
كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در روي زمين جانشين و حاكمي قرار خواهم
داد. فرشتگان گفتند (پروردگاراآيا كسي را در زمين قرار ميدهي كه فساد و
خونريزي كند؟ (زيرا موجودات زميني ديگر كه قبل از اين آدم پا به عرصه وجود
گذاشتند، به حكم طبع جهان ماده نيز آلوده فساد و خونريزي شدند، اگر هدف از
آفرينش انسان عبادت است) ما تسبيح و حمد تو را به جا ميآوريم، پروردگار
فرمود: من حقائقي را ميدانم كه شما نميدانيد. (۳۰) | | وَإِذْ
قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً
قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء
وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا
لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾ |
سپس
علم اسماء (علم اسرار آفرينش و نامگذاري موجودات) را همگي به آدم آموخت
بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست ميگوئيد اسامي اينها
را برشماريد! (۳۱) | | وَعَلَّمَ
آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ
أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۱﴾ |
فرشتگان عرض كردند: منزهي تو!، ما چيزي جز آنچه به ما تعليم دادهاي، نميدانيم تو دانا و حكيمي. (۳۲) | | قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۳۲﴾ |
فرمود
اي آدم آنها را از (اسامي و اسرار) اين موجودات آگاه كن، هنگامي كه آنها
را آگاه كرد خداوند فرمود: نگفتم من غيب آسمانها و زمين را ميدانم، و نيز
ميدانم آنچه را شما آشكار ميكنيد يا پنهان ميداشتيد. (۳۳) | | قَالَ
يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ
بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ
السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ
تَكْتُمُونَ ﴿۳۳﴾ |
و
هنگامي كه به فرشتگان گفتيم براي آدم سجده و خضوع كنيد، همگي سجده كردند
جز شيطان كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرماني و تكبر) از كافران
شد! (۳۴) | | وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۳۴﴾ |
و
گفتيم اي آدم تو با همسرت در بهشت سكونت كن، و از (نعمتهاي) آن گوارا هر
چه ميخواهيد بخوريد (اما) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد! (۳۵) | | وَقُلْنَا
يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا
حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ
الْظَّالِمِينَ ﴿۳۵﴾ |
پس
شيطان موجب لغزش آنها شد، و آنانرا از آنچه در آن بودند (بهشت) خارج ساخت،
و (در اين هنگام) به آنها گفتيم همگي (به زمين) فرود آئيد در حالي كه بعضي
دشمن ديگري خواهيد بود، و براي شما تا مدت معيني در زمين قرارگاه و وسيله
بهره برداري است. (۳۶) | | فَأَزَلَّهُمَا
الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا
اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ
وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۳۶﴾ |
سپس آدم از پروردگار خود كلماتي دريافت داشت (و با آنها توبه كرد) و خداوند توبه او را پذيرفت، خداوند تواب و رحيم است. (۳۷) | | فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۳۷﴾ |
گفتيم
همگي از آن (به زمين) فرود آئيد هرگاه هدايتي از طرف من براي شما آمد
كساني كه از آن پيروي كنند نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين ميشوند. (۳۸) | | قُلْنَا
اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن
تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۳۸﴾ |
و كساني كه كافر شوند و آيات ما را تكذيب كنند اهل دوزخند و همي شه در آن خواهند بود (۳۹) | | وَالَّذِينَ كَفَرواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۳۹﴾ |
اي
فرزندان اسرائيل نعمتهائي را كه به شما ارزاني داشتم به خاطر بياوريد، و
به پيماني كه با من بستهايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم، (و
در راه انجام وظيفه و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد. (۴۰) | | يَا
بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ
وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ ﴿۴۰﴾ |
و
به آنچه نازل كردهام (قرآن) ايمان بياوريد كه نشانههاي آن با آنچه در
كتابهاي شما است كاملا مطابقت دارد، و نخستين كافر به آن نباشيد، و آيات
مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد (به خاطر در آمد مختصري نشانههاي قرآن و
پيامبر اسلام را كه در كتب شما موجود است پنهان نكنيد) و تنها از من (و
مخالفت دستور من) بترسيد (نه از مردم). (۴۱) | | وَآمِنُواْ
بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ
كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ
فَاتَّقُونِ ﴿۴۱﴾ |
و حق را با باطل نياميزيد، و حقيقت را با اينكه ميدانيد كتمان نكنيد. (۴۲) | | وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۲﴾ |
و نماز را بپا داريد و زكات را ادا كنيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع نمائيد (و نماز را با جماعت بگذاريد). (۴۳) | | وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿۴۳﴾ |
آيا
مردم را به نيكي (و ايمان به پيامبري كه صفات او آشكارا در تورات آمده)
دعوت ميكنيد، اما خودتان را فراموش مينمائيد با اينكه شما خودتان كتاب
(آسماني) را ميخوانيد، آيا هيچ فكر نميكنيد؟ (۴۴) | | أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿۴۴﴾ |
از صبر و نماز ياري جوئيد (و با استقامت و كنترل هوسهاي دروني و توجه به پروردگار نيرو بگيريد) و اين كار جز براي خاشعان گران است. (۴۵) | | وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿۴۵﴾ |
آنها كه ايمان دارند خداي خود را ملاقات ميكنند و به سوي او باز ميگردند. (۴۶) | | الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿۴۶﴾ |
اي بني اسرائيل نعمتهائي را كه به شما ارزاني داشتيم به خاطر بياوريد و نيز به ياد بياوريد كه من شما را بر جهانيان برتري بخشيدم. (۴۷) | | يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾ |
و
از آن روز بترسيد كه كسي به جاي ديگري مجازات نميشود، و نه شفاعت پذيرفته
ميشود و نه غرامت و بدل قبول خواهد شد و نه ياري ميشوند. (۴۸) | | وَاتَّقُواْ
يَوْمًا لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا
شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ ﴿۴۸﴾ |
و
(نيز به خاطر بياوريد) آنزمان كه شما را از چنگال فرعونيان رهائي بخشيديم
كه همواره شما را به شديدترين وجهي آزار ميدادند: پسران شما را سر
ميبريدند و زنان شما را (براي كنيزي) زنده نگه ميداشتند و در اين، آزمايش
سختي از طرف پروردگار براي شما بود. (۴۹) | | وَإِذْ
نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ
يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم
بَلاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۴۹﴾ |
و (به خاطر بياوريد) هنگامي كه دريا را براي شما شكافتيم و شما را نجات داديم و فرعونيان را غرق ساختيم و شما تماشا ميكرديد. (۵۰) | | وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿۵۰﴾ |
و
(به خاطر بياوريد) هنگامي را كه با موسي چهل شب وعده گذارديم (و او به
ميعادگاه براي گرفتن فرمانهاي الهي آمد) سپس شما گوساله را (معبود خود)
انتخاب نموديد در حالي كه با اين كار (به خود) ستم ميكرديد. (۵۱) | | وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۵۱﴾ |
سپس شما را بعد از آن بخشيديم، شايد شكر اين نعمت را بجا آوريد. (۵۲) | | ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُمِ مِّن بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۲﴾ |
و (نيز به خاطر آوريد) هنگامي را كه به موسي كتاب وسيلهاي تشخيص حق از باطل را داديم تا هدايت شويد (۵۳) | | وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۵۳﴾ |
و
زماني را كه موسي به قوم خود گفت: اي قوم شما با انتخاب گوساله به خود ستم
كرديد، توبه كنيد و به سوي خالق خود باز گرديد، و خود را به قتل برسانيد
اين كار براي شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است سپس خداوند توبه شما را
پذيرفت زيرا او تواب و رحيم است. (۵۴) | | وَإِذْ
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ
بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ
أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ
إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾ |
و
(نيز به خاطر بياوريد) هنگامي كه گفتيد اي موسي ما هرگز به تو ايمان
نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم، در همين حال
صاعقه شما را گرفت در حالي كه تماشا ميكرديد. (۵۵) | | وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿۵۵﴾ |
سپس شما را پس از مرگتان حيات بخشيديم، شايد شكر نعمت او را بجا آوريد. (۵۶) | | ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۶﴾ |
و
ابر را بر شما سايبان ساختيم، و با من (شيره مخصوص و لذيذ درختان) و سلوي
(مرغان مخصوص شبيه كبوتر) از شما پذيرائي به عمل آورديم (و گفتيم) از
نعمتهاي پاكيزهاي كه به شما روزي داديم بخوريد (ولي شما كفران كرديد) آنها
به ما ستم نكردند بلكه به خود ستم مينمودند! (۵۷) | | وَظَلَّلْنَا
عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن
كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۵۷﴾ |
و
(به خاطر بياوريد) زماني را كه گفتيم در اين قريه (بيت المقدس) وارد شويد و
از نعمتهاي فراوان آن هر چه ميخواهيد بخوريد، و از در (معبد بيت المقدس)
با خضوع و خشوع وارد گرديد و بگوئيد خداوندا گناهان ما را بريز تا ما شما
را بيامرزيم، و به نيكوكاران پاداش بيشتري نيز خواهيم داد. (۵۸) | | وَإِذْ
قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ
رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ
لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾ |
اما
افراد ستمگر اين سخن را تغيير دادند ( و به جاي آن جمله استهزاء آميزي
ميگفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر اين نافرماني عذابي از آسمان
فرستاديم. (۵۹) | | فَبَدَّلَ
الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا
عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ
يَفْسُقُونَ ﴿۵۹﴾ |
و
(بخاطر بياور) زماني را كه موسي براي قوم خويش طلب آب كرد به او دستور
داديم عصاي خود را بر سنگ مخصوص بزن ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد،
بطوري كه هر يك (از طوائف دوازدهگانه بني اسرائيل) چشمه مخصوص خود را
ميشناخت (و گفتيم) از روزيهاي الهي بخوريد و بياشاميد و در زمين فساد
نكنيد و فساد را گسترش ندهيد. (۶۰) | | وَإِذِ
اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ
فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ
مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ
فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۶۰﴾ |
و
(نيز به خاطر بياوريد) زماني را كه گفتيد: اي موسي هرگز حاضر نيستيم به يك
نوع غذا اكتفا كنيم، از خداي خود بخواه كه از آنچه از زمين ميرويد، از
سبزيجات خيار، سير، عدس، و پياز براي ما بروياند، موسي گفت: آيا غذاي پستتر
انتخاب مينمائيد (اكنون كه چنين است بكوشيد از اين بيابان) وارد شهري
شويد، زيرا هر چه خواستيد در آنجا هست. خداوند (مهر) ذلت و نياز بر پيشاني
آنها زد و مجددا گرفتار غضب پروردگار شدند، چرا كه آنها نسبت به آيات الهي
كفر ميورزيدند و پيامبران را به ناحق ميكشتند، اينها به خاطر آن بود كه
گناهكار و سركش و متجاوز بودند. (۶۱) | | وَإِذْ
قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا
رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا
وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ
الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ
لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ
وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ
يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ
الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾ |
كساني
كه (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و يهود و نصاري و صابئان (پيروان
يحيي يا نوح يا ابراهيم) آنها كه ايمان بخدا و روز رستاخيز آوردهاند و عمل
صالح انجام دادهاند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است، و هيچگونه ترس و
غمي براي آنها نيست (و هر كدام از پيروان اديان كه در عصر و زمان خود بر
طبق وظائف و فرمان الهي عمل كردهاند ماجورند و رستگار). (۶۲) | | إِنَّ
الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ
مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ
أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ
يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾ |
و
زماني كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاي سر شما قرار داديم
(وبشما گفتيم) آنچه را (از آيات و دستورات خداوند بشما دادهايم با قدرت
بگيريد، و آنچه را در آن هست بخاطر داشته باشيد (و به آن عمل كنيد) تا
پرهيزگار شويد. (۶۳) | | وَإِذْ
أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا
آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾ |
سپس شما بعد از اين جريان روگردان شديد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود از زيانكاران بوديد. (۶۴) | | ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۴﴾ |
بطور
قطع حال كساني را از شما كه در روز شنبه نافرماني و گناه كردند دانستيد،
ما به آنها گفتيم بصورت بوزينههاي طرد شدهاي در آئيد. (۶۵) | | وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿۶۵﴾ |
ما
اين جريان را مجازات و درس عبرتي براي مردم آن زمان و كساني كه بعد از
آنان آمدند، و هم پند و اندرزي براي پرهيزكاران قرار داديم. (۶۶) | | فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴿۶۶﴾ |
(و
بخاطر بياوريد) هنگامي را كه موسي بقوم خود گفت خداوند به شما دستور
ميدهد ماده گاوي را ذبح كنيد (و قطعهاي از بدن آنرا به مقتولي كه قاتل او
شناخته نشده بزنيد تا زنده شود و قاتل خويش را معرفي كند و غوغا خاموش
گردد) گفتند آيا ما را مسخره ميكني ؟ (موسي گفت) به خدا پناه ميبرم از
اينكه از جاهلان باشم! (۶۷) | | وَإِذْ
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ
بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ
أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۶۷﴾ |
گفتند
(پس) از خداي خود بخواه كه براي ما روشن كند اين ماده گاو چگونه ماده گاوي
باشد؟ گفت خداوند ميفرمايد ماده گاوي كه نه پير و از كار افتاده، و نه
بكر و جوان، بلكه ميان اين دو باشد، آنچه به شما دستور داده شده (هر چه
زودتر) انجام دهيد. (۶۸) | | قَالُواْ
ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ
إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ
فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرونَ ﴿۶۸﴾ |
گفتند:
از پروردگار خود بخواه كه براي ما روشن سازد چه رنگي داشته باشد؟ گفت:
خداوند ميگويد: گاوي باشد زرد يك دست كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور
سازد! (۶۹) | | قَالُواْ
ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ
إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿۶۹﴾ |
گفتند:
از خدايت بخواه براي ما روشن كند بالاخره چگونه گاوي باشد؟ زيرا اين گاو
براي ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد! (۷۰) | | قَالُواْ
ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ
عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿۷۰﴾ |
گفت:
خداوند ميفرمايد گاوي باشد كه براي شخم زدن رام نشده باشد، و براي زراعت
آبكشي نكند، از هر عيبي بر كنار و حتي هيچ گونه رنگ ديگري در آن نباشد،
گفتند: الان حق مطلب را براي ما آوردي! سپس (چنان گاوي را پيدا كردند) و
آنرا سر بريدند ولي مايل نبودند اين كار را انجام دهند! (۷۱) | | قَالَ
إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ
تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ
بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ ﴿۷۱﴾ |
و
بخاطر بياوريد هنگامي را كه فردي را به قتل رسانديد سپس درباره (قاتل) او
به نزاع پرداختيد و خداوند آنچه را مخفي داشته بوديد آشكار ميسازد. (۷۲) | | وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۷۲﴾ |
سپس
گفتيم قسمتي از گاو را به مقتول بزنيد (تا زنده شود و قاتل را معرفي كند)
خداوند اين گونه مردگان را زنده ميكند و آيات خود را به شما نشان ميدهد
شايد درك كنيد. (۷۳) | | فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۷۳﴾ |
سپس
دلهاي شما بعد از اين جريان سخت شد، همچون سنگ، يا سختتر! چرا كه پارهاي
از سنگها ميشكافد و از آن نهرها جاري ميشود، و پارهاي از آنها شكاف بر
ميدارد و آب از آن تراوش ميكند، و پارهاي از خوف خدا (از فراز كوه) به
زير ميافتد (اما دلهاي شما نه از خوف خدا ميطپد و نه سرچشمه علم و دانش و
عواطف انساني است) و خداوند از اعمال شما غافل نيست. (۷۴) | | ثُمَّ
قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ
قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ
وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ
مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ
عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۷۴﴾ |
آيا
انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينكه عدهاي از آنها سخنان
خدا را ميشنيدند و پس از فهميدن آنرا تحريف ميكردند در حالي كه علم و
اطلاع داشتند. (۷۵) | | أَفَتَطْمَعُونَ
أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ
كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ
يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾ |
و
هنگامي كه مؤ منان را ملاقات كنند ميگويند ايمان آورديم، ولي هنگامي كه
با هم خلوت ميكنند (بعضي به بعضي ديگر اعتراض ميكنند و) ميگويند چرا
مطالبي را كه خداوند (درباره صفات پيامبر اسلام) براي شما بيان كرد به
مسلمانان بازگو ميكنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه خدا بر ضد شما بان
استدلال كنند؟ آيا نميفهميد ؟ (۷۶) | | وَإِذَا
لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ
إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ
لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿۷۶﴾ |
آيا اينها نميدانند خداوند از اسرار درون و برون آنان آگاه است ؟ (۷۷) | | أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾ |
و پارهاي از آنها عواماني هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نميدانند، و تنها به پندارهايشان دل بستهاند! (۷۸) | | وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ ﴿۷۸﴾ |
واي
بر آنها كه مطالبي با دست خود مينويسند سپس ميگويند: از طرف خدا است تا
به بهاي كمي آن را بفروشند، واي بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و واي
بر آنها از آنچه از اين راه به دست ميآورند! (۷۹) | | فَوَيْلٌ
لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا
مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم
مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ ﴿۷۹﴾ |
و
گفتند هرگز آتش دوزخ جز چند روزي به ما نخواهد رسيد، بگو آيا پيماني نزد
خدا گرفتهايد؟! چون خداوند هرگز از پيمانش تخلف نميورزد، يا اينكه چيزي
به خدا نسبت ميدهيد كه به آن علم نداريد؟! (۸۰) | | وَقَالُواْ
لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ
أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ
تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۸۰﴾ |
آري كساني كه تحصيل گناه كنند، و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود. (۸۱) | | بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۸۱﴾ |
و آنها كه ايمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند اهل بهشتند و همي شه در آن خواهند ماند. (۸۲) | | وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۸۲﴾ |
و
(به ياد آوريد) زماني را كه از بني اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند
يگانه را پرستش نكنيد، و نسبت به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان
نيكي كنيد، و به مردم نيك بگوئيد، نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد سپس
(با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمي سرپيچي كرديد (و از وفاي
به پيمان خود) رويگردان شديد. (۸۳) | | وَإِذْ
أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ
وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى
وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ
وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنكُمْ
وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ ﴿۸۳﴾ |
و
هنگامي را كه از شما پيمان گرفتيم كه خون يكديگر نريزيد، و يكديگر را از
سرزمين خود بيرون نكنيد، و شما اقرار كرديد (و بر اين پيمان) گواه بوديد. (۸۴) | | وَإِذْ
أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءكُمْ وَلاَ تُخْرِجُونَ
أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۸۴﴾ |
اما
اين شما هستيد كه يكديگر را به قتل ميرسانيد، و جمعي از خودتان را از
سرزمينشان بيرون ميكنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك ميكنيد (و
اينها همه نقض پيماني است كه با خدا بستهايد) ولي اگر بعضي از آنها به
صورت اسيران نزد شما آيند فديه ميدهيد و آنها را آزاد ميسازيد! در حالي كه
بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود، آيا به بعضي از دستورات كتاب آسماني
ايمان ميآوريد و به بعضي كافر ميشويد؟! براي كسي كهاين عمل (تبعيض در
ميان احكام و قوانين خدا) را انجام دهد جز رسوائي در اين جهان، و باز گشت
به شديدترين عذابها در روز رستاخيز، چيز ديگري نخواهد بود، و خداوند از
اعمال شما غافل نيست. (۸۵) | | ثُمَّ
أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم
مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن
يَأتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ
إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ
فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ
الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ
وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۸۵﴾ |
اينها همان كسانند كه آخرت را به زندگي دنيا فروختهاند لذا در مجازات آنها تخفيف داده نميشود و كسي آنها را ياري نخواهد كرد. (۸۶) | | أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ ﴿۸۶﴾ |
ما
به موسي كتاب (تورات) داديم، و بعد از او پيامبراني پشت سر يكديگر
فرستاديم و به عيسي بن مريم دلائل روشن بخشيديم، و او را بوسيله روح القدس
تاءييد نموديم، آيا هر زمان پيامبري بر خلاف هواي نفس شما آمد در برابر او
تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خود داري نموديد و به اين قناعت نكرديد
بلكه) عدهاي را تكذيب نموده، جمعي را بقتل رسانديد؟! (۸۷) | | وَلَقَدْ
آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ
وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ
الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ
اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿۸۷﴾ |
(و
آنها از روي استهزاء) گفتند دلهاي ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چيزي
نميفهميم، آري همينطور است) خداوند آنها را بخاطر كفرشان از رحمت خود دور
ساخته (بهمين دليل چيزي درك نميكنند) و كمتر ايمان ميآورند. (۸۸) | | وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَّا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾ |
و
هنگامي كه از طرف خداوند كتابي براي آنها آمد كه موافق نشانههائي بود كه
با خود داشتند و پيش از اين جريان به خود نويد فتح ميدادند (كه با كمك او
بر دشمنان پيروز گردند، با اين همه هنگامي كه اين كتاب و پيامبري را كه از
قبل شناخته بودند نزد آنها آمد به او كافر شدند، لعنت خدا بر كافران باد! (۸۹) | | وَلَمَّا
جَاءهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ
وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا
جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى
الْكَافِرِينَ ﴿۸۹﴾ |
ولي
آنها در مقابل بد بهائي، خود را فروختند كه بناروا به آياتي كه خدا
فرستاده بود كافر شدند و معترض بودند چرا خداوند به فضل خويش بر هر كس از
بندگان خود بخواهد آيات خود را نازل ميكند، لذا خشم خداوند يكي پس از
ديگري آنها را فرو گرفت و براي كافران مجازاتي خوار كننده است. (۹۰) | | بِئْسَمَا
اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُواْ بِمَا أنَزَلَ اللّهُ
بَغْيًا أَن يُنَزِّلُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ
عِبَادِهِ فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ
مُّهِينٌ ﴿۹۰﴾ |
و
هنگامي كه به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل فرموده است ايمان
بياوريد، ميگويند ما به چيزي ايمان ميآوريم كه بر خود ما نازل شده، و به
غير آن كافر ميشوند، در حالي كه حق است و آياتي را كه بر آنها نازل شده
تصديق ميكند بگو اگر راست ميگوئيد و به آياتي كه بر خودتان نازل شده
ايمان داريد پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين به قتل ميرسانيد؟ (۹۱) | | وَإِذَا
قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا
أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا
لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللّهِ مِن قَبْلُ
إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۹۱﴾ |
(و نيز) موسي آنهمه معجزات را براي شما آورد (چرا شما) بعد از آن گوساله را انتخاب كرديد و با اين كار ستم نموديد؟ (۹۲) | | وَلَقَدْ جَاءكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۹۲﴾ |
(و
نيز) از شما پيمان گرفتيم، و كوه طور را بالاي سر شما برافراشتيم (و به
شما گفتيم) اين دستوراتي را كه به شما دادهايم محكم بگيريد و درست بشنويد،
شما گفتيد شنيديم و مخالفت كرديم! و دلهاي آنها با محبت گوساله بر اثر كفر
آبياري شد، بگو چه فرمان بدي ايمان شما به شما ميدهد اگر ايمان داريد! (۹۳) | | وَإِذْ
أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا
آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا
وَأُشْرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا
يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُمْ مُّؤْمِنِينَ ﴿۹۳﴾ |
بگو اگر (آنچنانكه مدعي هستيد) سراي ديگر در نزد خدا مخصوص شما است نه ساير مردم پس آرزوي مرگ كنيد اگر راست ميگوئيد. (۹۴) | | قُلْ
إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن
دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۹۴﴾ |
ولي آنها هرگز به خاطر اعمال بدي كه پيش از خود فرستادهاند آرزوي مردن نخواهند كرد و خداوند از ستمگران آگاه است. (۹۵) | | وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمينَ ﴿۹۵﴾ |
آنها
را حريصترين مردم حتي حريصتر از مشركان بر زندگي (اين دنيا و اندوختن
ثروت) خواهي يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند
در حالي كه اين عمر طولاني او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند
به اعمال آنها بينا است. (۹۶) | | وَلَتَجِدَنَّهُمْ
أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ
أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ
الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾ |
(آنها
ميگويند چون فرشتهاي كه وحي بر تو نازل ميكند جبرئيل است و ما با جبرئيل
دشمن هستيم به تو ايمان نميآوريم) بگو كسي كه دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت
دشمن خدا است) چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل كرده است،
قرآني كه كتب آسماني پيشين را تصديق ميكند و هدايت و بشارت براي مؤ منان
است. (۹۷) | | قُلْ
مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ
بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى
لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۹۷﴾ |
كسي كه دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئيل و ميكائيل باشد (كافر است و) خداوند دشمن كافران است. (۹۸) | | مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ ﴿۹۸﴾ |
نشانههاي روشني براي تو فرستاديم، و جز فاسقان كسي به آنها كفر نميورزد. (۹۹) | | وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ ﴿۹۹﴾ |
و
آيا هر بار آنها (يهود) پيماني (با خدا و پيامبر) بستند جمعي آن را دور
نيفكندند؟ (و با آن مخالفت نكردند ؟) و بيشتر آنها ايمان نميآورند. (۱۰۰) | | أَوَكُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۰﴾ |
و
هنگامي كه فرستادهاي از سوي خدا به سراغشان آمد در حالي كه با نشانههائي
كه نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعي از آنان كه داراي كتاب بودند كتاب خدا
را پشت سر افكندند، گوئي اصلا از آن خبر ندارند. (۱۰۱) | | وَلَمَّا
جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ
فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ كِتَابَ اللّهِ وَرَاء
ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾ |
(يهود)
از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم ميخواندند پيروي ميكردند، سليمان
هرگز (دست به سحر نيالود و كافر نشد، ولكن شياطين كفر ورزيد و به مردم
تعليم سحر دادند (و نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»
نازل شد پيروي كردند، (آنها طريق سحر كردن را براي آشنائي به طرز ابطال آن
به مردم ياد ميدادند) و به هيچ كس چيزي ياد نميدادند مگر اينكه قبلا به
او ميگفتند ما وسيله آزمايش شما هستيم، كافر نشويد (و از اين تعليمات سوء
استفاده نكنيد) ولي آنها از آن دو فرشته مطالبي را ميآموختند كه بتوانند
به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدائي بيفكنند (نه اينكه از آن براي ابطال
سحر استفاده كنند) ولي هيچگاه بدون فرمان خدا نميتوانند به انساني ضرر
برسانند، آنها قسمتهائي را فرا ميگرفتند كه براي آنان زيان داشت و نفعي
نداشت، و مسلما ميدانستند هر كسي خريدار اين گونه متاع باشد بهرهاي در
آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن ميفروختند اگر
علم و دانشي ميداشتند! (۱۰۲) | | وَاتَّبَعُواْ
مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ
سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ
السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ
وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا
نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا
يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ
مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ
وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي
الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ
كَانُواْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾ |
و اگر آنها ايمان ميآوردند و پرهيزكاري پيشه ميكردند پاداشي كه نزد خداوند بود براي آنان بهتر بود، اگر آگاهي داشتند. (۱۰۳) | | وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّه خَيْرٌ لَّوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۳﴾ |
اي
افراد با ايمان (هنگامي كه از پيغمبر تقاضاي مهلت براي درك آيات قرآن
ميكنيد) نگوئيد «راعنا» بلكه بگوئيد «انظرنا» (زيرا كلمه اول هم به معني
ما را مهلت بده و هم بمعني «ما را تحميق كن» ميباشد و دستاويزي براي
دشمنان است) و آنچه به شما دستور داده ميشود بشنويد و براي كافران (و
استهزاء كنندگان) عذاب دردناكي است. (۱۰۴) | | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴﴾ |
كافران
اهل كتاب، و هم چنين مشركان، دوست نميدارند خير و بركتي از ناحيه خداوند
بر شما نازل گردد، در حالي كه خداوند رحمت خود را به هر كس بخواهد اختصاص
ميدهد، و خداوند صاحب فضل بزرگي است. (۱۰۵) | | مَّا
يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ
أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللّهُ يَخْتَصُّ
بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۱۰۵﴾ |
هيچ
حكمي را نسخ نميكنيم، و يا نسخ آن را به تاخير نمياندازيم، مگر اينكه
بهتر از آن، يا همانند آن را، جانشين آن ميسازيم آيا نميداني كه خداوند بر
هر چيز قادر است ؟ (۱۰۶) | | مَا
نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ
مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۰۶﴾ |
آيا
نميداني كه حكومت آسمانها و زمين از آن خدا است ؟ (و حق دارد هر گونه
تغيير و تبديلي در احكام خود طبق مصالح بدهد) و جز خدا سرپرست و ياوري براي
شما نيست (و او است كه مصلحت شما را ميداند و تعيين ميكند). (۱۰۷) | | أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿۱۰۷﴾ |
آيا
ميخواهيد از پيامبر خود همان تقاضاهاي (نامعقول) بكنيد، كه پيش از اين از
موسي كردند (و با اين بهانه جوئيها سر از ايمان باز زنيد) كسي كه كفر را
با ايمان مبادله كند (و آن را بجاي ايمان بپذيرداز راه مستقيم (عقل و فطرت)
گمراه شده است. (۱۰۸) | | أَمْ
تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ
وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ ﴿۱۰۸﴾ |
بسياري
از اهل كتاب از روي حسد كه در وجود آنها ريشه دوانده دوست ميداشتند شما
را بعد از اسلام و ايمان به حال كفر باز گردانند، با اينكه حق براي آنها
كاملا روشن شده است، شما آنها را عفو كنيد و گذشت نمائيد تا خداوند فرمان
خودش (فرمان جهاد) را بفرستد، خداوند بر هر چيزي توانا است. (۱۰۹) | | وَدَّ
كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ
إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا
تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ
بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۰۹﴾ |
و
نماز را بر پا داريد و زكات را ادا كنيد (و با اين دو وسيله روح و جسم
اجتماع خود را نيرومند سازيد و بدانيد) هر كار خيري براي خود از پيش
ميفرستيد، آن را نزد خدا (در سراي ديگر) خواهيد يافت، خداوند به اعمال شما
آگاه است. (۱۱۰) | | وَأَقِيمُواْ
الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ
خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۱۱۰﴾ |
آنها
گفتند هيچكس جز يهود يا نصاري هرگز داخل بهشت نخواهد شد، اين آرزوي آنها
است، بگو اگر راست ميگوئيد دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد. (۱۱۱) | | وَقَالُواْ
لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ
أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۱۱﴾ |
آري
كسي كه در برابر خداوند تسليم شود و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش
ثابت است، نه ترسي بر آنها است و نه غمگين خواهند شد (بنا بر اين بهشت
خداوند در انحصار هيچ طايفهاي نيست). (۱۱۲) | | بَلَى
مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ
رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۱۲﴾ |
يهوديان
گفتند: مسيحيان هيچ موقعيتي (نزد خداندارند، و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان
هيچ موقعيتي ندارند (و بر باطلند) در حالي كه هر دو دسته، كتاب آسماني را
ميخواندند (و بايد از اين گونه تعصبها بر كنار باشند) افراد نادان (ديگر
همچون مشركان) نيز سخني همانند سخن آنها داشتند، خداوند در روز قيامت در
اختلاف آنها داوري خواهد كرد. (۱۱۳) | | وَقَالَتِ
الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى
لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ
قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ
بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۱۳﴾ |
چه
كسي ستمكارتر از كساني است كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيري
ميكنند و سعي در ويراني آنها دارند، شايسته نيست آنان جز با ترس و وحشت
وارد اين كانونهاي عبادت شوند، بهره آنها در دنيا رسوائي و در سراي ديگر
عذاب عظيم است. (۱۱۴) | | وَمَنْ
أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ
وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُوْلَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا
إِلاَّ خَآئِفِينَ لهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ
عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱۴﴾ |
مشرق و مغرب از آن خدا است و به هر سو رو كنيد، خدا آنجا است، خداوند بينياز و دانا است. (۱۱۵) | | وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۱۵﴾ |
و
(يهود و نصاري و مشركان) گفتند خداوند فرزندي براي خود انتخاب كرده است
منزه است او بلكه آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است و همه در برابر
او خاضعند. (۱۱۶) | | وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴿۱۱۶﴾ |
هستي بخش آسمانها و زمين او است و هنگامي كه فرمان وجود چيزي را صادر كند ميگويد: موجود باش! و آن فورا موجود ميشود. (۱۱۷) | | بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۱۱۷﴾ |
افراد
ناآگاه گفتند: چرا خدا با ما سخن نميگويد؟ و آيه و نشانهاي بر خود ما
نازل نميكند؟ پيشينيان آنها نيز همين گونه سخن ميگفتند دلها و افكارشان
مشابه است، ولي ما (به اندازه كافي) آيات و نشانهها را براي اهل يقين (و
حقيقت جويان) روشن ساختهايم. (۱۱۸) | | وَقَالَ
الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِينَا
آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ
تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۱۱۸﴾ |
119ما تو را به حق براي بشارت و تهديد (مردم جهان) فرستاديم و تو مسئول گمراهي دوزخيان (پس از ابلاغ رسالت) نيستي. (۱۱۹) | | إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ ﴿۱۱۹﴾ |
هرگز
يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد تا (بطور كامل تسليم خواستههاي آنها
شوي و) از آئين (تحريف يافته) آنان پيروي كني بگو هدايت تنها هدايت الهي
است، و اگر از هوي و هوسهاي آنها پيروي كني، بعد از آنكه آگاه شدهاي هيچ
سرپرست و ياوري از ناحيه خدا براي تو نخواهد بود. (۱۲۰) | | وَلَن
تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ
قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم
بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ
وَلاَ نَصِيرٍ ﴿۱۲۰﴾ |
كساني
كه كتاب آسماني، به آنها دادهايم (يهود و نصاري) و آن را از روي دقت
ميخوانند، به پيامبر اسلام ايمان ميآورند و كساني كه به او كافر شوند
زيانكارند. (۱۲۱) | | الَّذِينَ
آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَئِكَ
يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن يَكْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۲۱﴾ |
اي بني اسرائيل! نعمتي را كه به شما ارزاني داشتم بياد بياوريد، و نيز به خاطر بياوريد كه من شما را بر جهانيان برتري بخشيدم (۱۲۲) | | يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۲﴾ |
از
روزي بترسيد كه هيچكس به جاي ديگري جزا نميبيند و هيچگونه عوضي از او
قبول نميگردد و شفاعت، او را سود نميدهد و (از هيچ ناحيه) ياري نميشوند.
(۱۲۳) | | وَاتَّقُواْ
يَوْمًا لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا
عَدْلٌ وَلاَ تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ ﴿۱۲۳﴾ |
(به
خاطر بياوريد) هنگامي كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگوني آزمود، و او
بخوبي از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر
مردم قرار دادم، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز اماماني قرار بده)
خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نميرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو
كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند). (۱۲۴) | | وَإِذِ
ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي
جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ
عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾ |
(و
بخاطر بياوريد) هنگامي را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان
براي مردم قرار داديم (و براي تجديد همين خاطره) از مقام ابراهيم نماز گاهي
براي خود انتخاب كنيد، و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانه مرا
براي طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاك و پاكيزه
كنيد. (۱۲۵) | | وَإِذْ
جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُواْ مِن
مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ
وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ
وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿۱۲۵﴾ |
(و
بياد آوريد) هنگامي كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا اين سرزمين را شهر امني
قرار ده، و اهل آن را آنها كه ايمان به خدا و روز بازپسين آوردهاند از
ثمرات (گوناگون) روزي ده (ما اين دعاي ابراهيم را به اجابت رسانديم و مؤ
منان را از انواع بركات بهره مند ساختيم) اما به آنها كه كافر شدند بهره
كمي خواهيم داد، سپس آنها را به عذاب آتش ميكشانيم و چه بد سر انجامي
دارند. (۱۲۶) | | وَإِذْ
قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هََذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ
أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْيَوْمِ
الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ
إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۲۶﴾ |
(و
نيز بياد آوريد) هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايههاي خانه (كعبه) را
بالا ميبردند (و ميگفتند) پروردگارا! از ما بپذير تو شنوا و دانائي. (۱۲۷) | | وَإِذْ
يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ
رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۲۷﴾ |
پروردگارا!
ما را تسليم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتي كه تسليم فرمانت باشد
به وجود آور، و طرز پرستش خودت را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذير، كه
تو تواب و رحيمي. (۱۲۸) | | رَبَّنَا
وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً
لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ
الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾ |
پروردگارا!
در ميان آنها پيامبري از خودشان مبعوث كن، تا آيات تو را بر آنها بخواند، و
آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند، زيرا تو توانا و حكيمي (و بر
اين كار قادري). (۱۲۹) | | رَبَّنَا
وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ
وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ
العَزِيزُ الحَكِيمُ ﴿۱۲۹﴾ |
چه
كسي جز افراد سفيه و نادان از آئين ابراهيم (با آن پاكي و درخشندگي)
رويگردان خواهد شد؟ ما او را در اين جهان برگزيديم و او در جهان ديگر از
صالحان است. (۱۳۰) | | وَمَن
يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ
اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ
الصَّالِحِينَ ﴿۱۳۰﴾ |
(بخاطر
بياوريد) هنگامي را كه پروردگار به او گفت اسلام بياور (و تسليم در برابر
حق باش، او فرمان پروردگار را از جان و دل پذيرفت) گفت در برابر پروردگار
جهانيان تسليم شدم. (۱۳۱) | | إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۳۱﴾ |
ابراهيم
و يعقوب فرزندان خود را (در بازپسين لحظات عمر) به اين آئين وصيت كردند (و
هر كدام به فرزندان خويش گفتند) فرزندان من! خداوند اين آئين پاك را براي
شما برگزيده است و شما جز به آئين اسلام (تسليم در برابر فرمان خدا)
نميريد. (۱۳۲) | | وَوَصَّى
بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ
اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿۱۳۲﴾ |
آيا
شما به هنگامي كه مرگ يعقوب فرا رسيد حاضر بوديد؟ در آن هنگام كه به
فرزندان خود گفت پس از من چه چيز را ميپرستيد؟ گفتند خداي تو و خداي
پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا و ما در برابر او تسليم
هستيم. (۱۳۳) | | أَمْ
كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ
مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ
إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ
مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۳﴾ |
آنها
امتي بودند كه درگذشتند، اعمال آنها مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز
مربوط به خود شما است، و هيچگاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود. (۱۳۴) | | تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۴﴾ |
(اهل
كتاب) گفتند يهودي يا مسيحي بشويد تا هدايت يابيد، بگو (اين آئينهاي تحريف
شده هرگز نميتواند موجب هدايت گردد) بلكه پيروي از آئين خالص ابراهيم
كنيد و او هرگز از مشركان نبود. (۱۳۵) | | وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۳۵﴾ |
بگوئيد:
ما به خدا ايمان آوردهايم، و به آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهيم و
اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران اسباط بني اسرائيل نازل گرديد (و
همچنين) آنچه به موسي و عيسي و پيامبران (ديگر) از طرف پروردگار داده شده
است، و ما جدائي در ميان آنها قائل نميشويم، و در برابر فرمان خدا تسليم
هستيم (و تعصبات نژادي و اغراض شخصي سبب نميشود كه بعضي را بپذيريم و بعضي
را رها كنيم). (۱۳۶) | | قُولُواْ
آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى
إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا
أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ
نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۶﴾ |
اگر
آنها نيز به آنچه شما ايمان آوردهايد، ايمان بياورند هدايت يافتهاند، و
اگر سرپيچي كنند از حق جدا شدهاند، و خداوند دفع شر آنها را از شما ميكند
و او شنونده و دانا است. (۱۳۷) | | فَإِنْ
آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ
فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ
الْعَلِيمُ ﴿۱۳۷﴾ |
رنگ خدائي (بپذيرند، رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگي از رنگ خدائي بهتر است ؟ و ما تنها عبادت او را ميكنيم. (۱۳۸) | | صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ ﴿۱۳۸﴾ |
بگو
آيا درباره خداوند با ما گفتگو ميكنيد در حالي كه او پروردگار ما و شماست
و اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شما است و ما با اخلاص او را پرستش
ميكنيم (و موحد خالصيم). (۱۳۹) | | قُلْ
أَتُحَآجُّونَنَا فِي اللّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا
أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ﴿۱۳۹﴾ |
يا
ميگوئيد ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط يهودي يا نصراني
بودند بگو شما بهتر ميدانيد يا خدا؟ (و با اينكه ميدانيد آنها يهودي و
نصراني نبودند چرا حقيقت را كتمان ميكنيد) و چه كسي ستمگرتر از آن كس است
كه گواهي و شهادت الهي را كه نزد او است كتمان كند و خدا از اعمال شما غافل
نيست. (۱۴۰) | | أَمْ
تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ
وَالأسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ
اللّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ وَمَا
اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۰﴾ |
(به
هر حال) آنها امتي بودند كه درگذشتند، آنچه كردند براي خودشان است و آنچه
هم شما كردهايد براي خودتان است و مسئول اعمال آنها نيستيد. (۱۴۱) | | تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۱﴾ |