هر چند كه در بخش پنجم كتاب بطور شايسته و مفصل درباره ي شعيب بن صالح و نقش مديريت او در اداره ي جنگ و لشكركشي بسوي عراق, و شكست لشكريان سفياني بدست تواناي وي بحث و گفتگو خواهيم نمود, ولي در عين حال در اينجا نيز براي اينكه خوانندگان عزيز به هويت اين انسان انقلابي پي برده و با شخصيت و عظمت وي تا اندازه اي آشنائي پيدا كنند, به شرح حال مختصري از حالات او در زمان جنگ تا هنگام پيروزي اشاره مي كنيم.
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاورقي
1- مجالس المؤمنين جلد 1 صفحه ي 96
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
آنگونه كه از حديث مفضل بن عمر, بنا به نقل كتاب مختصر بصائرالدرجات و بسياري از احاديث ديگر استفاده مي شود شعيب بن صالح سيدي هاشمي است كه در دوران نهضت سيدحسني فرمانده سپاه, و پرچمدار, و پيشرو لشكريان, و هدايت كننده ي پرچم هاي سياه بسوي عراق است, و او يك انسان مجاهد مبارز, و شخصيت رشيد و دلاوري است كه بر اثر رشادتها و پايمرديها و مقاومتهاي كم نظيرش در جنگ, و شكست لشكريان سفياني, پس از پيروزي و بيعت نمودن با امام زمان عليه السلام فرمانده سپاه, و يا پرچمدار حضرت مهدي عليه السلام خواهد بود.
و او دلير مرد آزاده اي است كه از خراسان, يعني: از ايران پيدا مي شود و در موقع جنگ سپاهيان را رهبري مي كند و با لشكريان سفياني مي جنگد و آنها را شكست مي دهد, و زناني كه در كوفه و نجف به اسارت لشكريان سفياني درآمده اند آزاد مي سازد, و سپس حضور حضرت مهدي عليه السلام شرفياب مي شود و تسليم حضرت مي گردد, و به خاطر ايمان و فداكاريها و شجاعتهاي بي نظيرش در صف فرماندهان رده ي بالا در سپاه حضرت ولي عصر -عجل الله تعالي فرجه- قرار مي گيرد