در كتاب لسان العرب در مورد معناي كلمه ي (اسقع) چنين مي نويسد: الاسقع, المتباعد من الاعداء و الحسدة يعني: اسقع كسي است كه از دشمنان و اشخاص حسود و كينه توز به دور بوده و يا از آنها دوري گزيند.
سپس چنين مي نويسد: (و عرب هر جائي كه كلمه ي (ص) پيش از كلمه (ق) و هم چنين هر جا كه كلمه ي (س) پيش از كلمه ي (ق) در لفظي ذكر شود, آن لفظ را دو جور استعمال مي كند, و لذا برخي با (سين) و برخي با (صاد) آن كلمه را استعمال مي نمايد. يعني كلمه ي (اسقع) دو جور خوانده مي شود هم با (سين) خوانده مي شود اسقع و هم با صاد خوانده مي شود اصقع .
آنگاه در مورد معناي (اصقع) در ماده (صقع) چنين مي نويسد:
(صقعه, يصقعه, صقعا ضربه ببسط كغه) يعني او را با كف دست سيلي زد. و سپس چنين مي گويد:
الصقع ضرب الشي ء اليابس المصمت بمثله كالحجر و نحوه و قيل الضرب علي كل شي ء يابس.
صقع, زدن چيز خشك پر و محكمي است بمانند آن, مثل زدن سنگ به سنگ و امثال آن, و گفته شده است (صقع) زدن با هر چيز خشكي است. " 1 ".
و ابن اثير در كتاب النهاية في غريب الحديث و الاثر در معناي كلمه ي (سقع) با (سين) چنين مي نويسد:
(سقع) في حديث الأشج الأموي انه قال لعمرو بن العاص في كلام جري بينه و بين عمرو: انك سقعت الحاجب, و أوضعت الراكب السقع و الصقع: الضرب بباطن الكف: أي انك جبهته بالقول, و واجهته بالمكروه حتي أدي عنك و أسرع و يريد بالايضاع - و هو ضرب من السير - انك أذعت ذكر هذا الخبر حتي سارت به الركبان " 2 ".
در حديث (اشج اموي) آمده است كه وي در مورد سخني كه بين او و عمرو عاص رد و بدل شد به عمروعاص گفت: تو مانع را كنار زدي و آنچه داشتي بيرون ريختي و سوار هم آورد و مبارزت را فراري دادي.
آنگاه ابن اثير پس از ذكر اين جمله چنين مي گويد: سقع و صقع با كلمه ي (س) و (ص) به معناي زدن با كف دست است, و سپس وي جمله ي مذكور را اينگونه معنا مي كند يعني تو با گفتار خود با او روبرو شدي, و با چيزي كه آن را خوش نداشت سخت به مقابله پرداختي تا اينكه او دست از سرت برداشت و به سرعت از ميدان بدر رفت, و بدين وسيله او را از ميدان به در كردي و مقصود او از ايضاع (فراري دادن) كه نوعي از رفتن با شتاب است, اين است كه: تو اين جريان را آنچنان بر ملا كردي تا جايي كه سواره را وادار نمودي بدين وسيله مركب خود را بحركت درآورده و فرار نمايد).
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاورقي
1- لسان العرب ج 8 - ماده سقع و صقع
2- النهاية في غريب الحديث و الاثر ج 2 ص 379 ماده, (سقع)
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
خلاصه ي سخن آن كه, معناي جمله ي مذكور اين است كه: تو در ميدان نبرد, سخت به مقابله پرداختي تا اين كه رقيبت را از ميدان به دركردي و با اينگونه مقابله كردن جان خود را نجات دادي و او دست از سرت برداشت.
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄
توضيح:
►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
جمله ي عربي (انك سقعت الحاجب و اوضعت الراكب) در حديث اشج اموي, سرزنش عمرو بن عاص است. چه آن كه عمروعاص در جنگ صفين زماني كه در ميدان نبرد با اميرالمؤمنين عليه السلام مواجه گشت علي عليه السلام نيزه اي حواله ي او كرد كه بر اثر آن از روي مركب درغلطيد و چون مرگ را در يك قدمي خود مشاهده كرد پاهاي خود را بالا برد و عورتش نمودار شد و اميرالمؤمنين عليه السلام با ديدن اين منظره زشت, روي خود را از برگرداند و از كشتن وي صرف نظر كرد. " 1 ".
اكنون كه معناي كلمه ي (اسقع) روشن شد به خوبي مي توان فهميد كه مقصود از جمله ي قتل الاسقع صبرا في بيعة الاصنام , كشتن انسانهاي بيگناه و بي دفاع با وسائل و ابزار مدرن جنگي مانند توپ, خمپاره, بمب, موشك و هواپيماهاي بمب افكن و امثال آنهاست كه همچون صاعقه بر سر مردم فرود مي آيند و از دور و نزديك و بالا و پايين بر سر مردم بمب فرو مي ريزند و بدون اينكه آنها بتوانند از خود حركت و مقاومتي نشان دهند خانه هايشان را بر سرشان خراب مي كنند.
جالب توجه اين كه حضرت با همين يك جمله به عجز و ناتواني دشمن و پستي و فرومايگي او اشاره نموده و عدم توانائي او را در برابر جنگجويان مبارز گوشزد فرموده و به علاوه علت بروز جنگ و انگيزه ي كشتار مردمان بي دفاع را نيز بيان فرموده و به مسلمانان خاطرنشان ساخته است كه چون دشمن تاب و توان مقابله ندارد و از رويارويي با مدافعين عاجز و ناتوان است, دست به چنين كار احمقانه اي مي زند تا مگر بدينوسيله (با كشتار مردمان بيگناه) رقيب نيرومند خود را از پاي درآورده و او را از ميدان بيرون كند.
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاورقي
1- وقعة صفين ص 424 و ناسخ التواريخ ج 3 ص 13 طبع جديد حالات حضرت امير عليه السلام
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
و جالبتر اين كه: حضرت فرموده است, اين جنگ و كشتار به خاطر صلح و سازش با كفر و شكست طرف مقابل و وادار نمودن او به تسليم در برابر دنياي كفر است. چه آنكه حضرت فرموده است في بيعة الاصنام يعني اين كشتارهاي بي رحمانه و ناجوانمردانه كه درباره ي مردمان دور از ميدان نبرد انجام مي شود, تنها به خاطر اين است كه: آن مردم را در برابر كفار وادار به تسليم نمايند و آنها از خواسته هاي مشروع خود چشم پوشي كنند.
به هر حال آنگونه كه از خطبه ي اميرمؤمنان عليه السلام استفاده مي شود همانگونه كه توضيح داديم كشتن افراد بيگناه و مردمان دور از ميدان جنگ بوسيله ي بمبها و خمپاره ها و موشكهائي كه از راه دور پرتاب مي شود و صدها و هزاران نفر, از زن و مرد و كودك و پير و جوان را به خاك و خون مي كشد و خرابيها و ويرانيها و آوارگيها و بي خانمانيها را به دنبال مي آورد, از جمله ي علائم ظهور حضرت ولي عصر- عجل الله تعالي فرجه - مي باشد