در اينجا ممكن است كسي بپرسد: اگر واقعيت مطلب همانست كه شما گفتيد, و در واقع سيدحسني و خراساني كه موضوع قيام هر دو, در اخبار اهل بيت عليهم السلام مطرح شده يكي است, پس چرا ائمه ي معصومين عليهم السلام گاهي انقلاب را به حسني, و زمان ديگري به حسيني و يا خراساني نسبت داده اند؟!
و اگر قيام كننده در واقع يك نفر بيشتر نيست و آن هم سيدي حسيني است, نه حسني, پس چرا در رواياتي كه در زمينه ي قيام اين شخصيت بزرگ انقلابي رسيده است اين همه اختلاف ديده مي شود؟! و چرا در روايات فراواني كه درباره ي (زمينه سازان حكومت جهاني حضرت مهدي عليه السلام از ائمه ي معصومين عليهم السلام, روايت شده گاهي از مشرق و گاهي از خراسان, سخن به ميان آمده است؟! و باز چرا وقتي كه امامان معصوم عليهم السلام از حدود جغرافيايي منطقه ي قيام سيدحسني سخن گفته اند, و حدود منطقه ي قيام او را از جانب قزوين و طالقان و ديلم دانسته اند, از شهرهاي متعدد و فراوان ديگري مانند: قم, قزوين, همدان, ري, گيلان, ديلم, طالقان و بلاد جبل, سخن گفته اند؟ آيا ذكر نام اين شهرهاي مختلف بخصوص علت و انگيزه ي خاصي داشته است؟!!
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاسخ
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
جواب اين پرسشها بخواست خدا در آينده روشن خواهد شد ولي در اينجا براي اينكه خواننده ي عزيز را حيران و سرگردان نگذاريم, و آنان را بلاجواب رها نكنيم مختصرا عرض مي كنيم: ممكن است علت اينكه ائمه ي طاهرين عليهم السلام گاهي از شخص قيام كننده بعنوان حسني و گاهي بعنوان خراساني سخن گفته اند, اين باشد كه:
اولا - چون پيشوايان مذهبي اسلام خواسته اند در پيشگوئيهاي خود راجع به علائم ظهور حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بمردم مسلمان جهان بفهمانند كه يكي از علائم حتميه ي قريب بظهور, قيام ديني مردم مسلمان ايران به رهبري سيدي از دودمان پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله است و قيام او نيز از سوي مشرق از منطقه ي خراسان است از اينرو, گاهي از آن سيد بعنوان (حسني) و يا حسيني, و گاهي هم بعنوان خراساني ياد كرده اند تا بدينوسيله, هم سيد بودن وي را بمردم بفهمانند, و هم محل قيام او را براي مردم مسلمان جهان مشخص فرمايند.
و ثانيا- اينكه: ممكن است خراساني, اشاره به رهبر اصلي نهضت, و حسيني, اشاره به قيام سيد ديگري باشد. زيرا چنانكه در بخش چهارم در اين باره بتفصيل سخن خواهيم گفت: پس از پيروزي انقلاب سادات ديگري نيز به رياست خواهند رسيد و صاحب اصلي انقلاب را ياري خواهند داد.
و ثالثا - اينكه: اگر گاهي از قيام كننده بعنوان حسني, و زماني بعنوان خراساني, ياد كرده اند ممكن است براي اين بوده است كه: نخواسته اند تمام خصوصيات يك انسان آزاديخواه آزاد منشي را كه ذخيره ي الهي و زمينه ساز حكومت عدالت گستر مهدي موعود عليه السلام بوده است: براي همگان آشكار و هويدا ساخته و تمام مشخصات وي را يكجا بازگو نموده, و علنا او را به همه ي جهانيان معرفي نمايند.
و رابعا- اينكه, ممكن است با اين بيان, كه گاهي از (قيام دولت زمينه سازان) از سرزميني بنام مشرق و گاهي هم از سرزميني بنام خراسان سخن گفته اند, هدفشان اين بوده است كه قيام زمينه سازان از سرزمين شرق و از سرزمين شرق هم ناحيه اي بنام خراسان از سرزمين ايران است. ولي در عين حال بيش از اين
نمي توان شخصيت آن قيام كننده را با صراحت كامل, و بطور واضح و آشكار, آنگونه كه همه مردم او را بشناسند, در اختيار همگان قرار داد, تا بدينوسيله توانسته باشند وجود پربركت آن سيد انقلابي را از زيان و ضرر دشمنان, مصون نگهداشته, و جان او را از خطرات احتمالي دشمن كه در هر زمان و مكاني پيدا مي شود حفظ نموده و در نتيجه, مورد سوء قصد واقع نشود.
و خامسا- از طرفي اين امكان وجود دارد كه علت اينكه, امامان معصوم عليهم السلام در هر دوره و زماني نام يكي از شهرهاي معروف و مشهور ايران را ذكر نموده اند و بخصوص از برخي از شهرهاي مركز و مهم ايران كه بنحوي با خراسان پرآوازه آنروز ارتباط پيدا مي كرده است نام برده اند, هدفشان اين بوده است كه خواسته اند در نتيجه بدوستان و پيروانشان بفهمانند كه بهرحال: نهضت چنين شخصيت بزرگواري كه سيد و هاشمي و حسني و يا حسيني است, از كشور ايران اسلامي است, و كساني هم كه دعوتش را اجابت مي كنند, و به نداي روح بخش و دلنوازش در وقت نخستين فرياد واسلاماه او پاسخ مثبت مي دهند, و در جواب استغاثه اش (لبيك) مي گويند, و او را در تمام دوران قيام و انقلاب و پس از آن, هنگام جنگ و نبرد ياري مي نمايند, از همه ي شهرها و بخشها و روستاهاي اين مرز و بوم خواهند بود, نه از يك شهر بخصوص كه كساني خيال كنند و چنين پندارند كه قيام او از شهر خراسان - و مشهد مقدس- است و تنها كساني كه ياريش مي نمايند اهل خرسان مي باشند.
و اما اينكه أئمه ي معصومين عليهم السلام, محل قيام او را از جانب قزوين و طالقان و ديلم دانسته اند, بسيار مشخص, و واضح و آشكار است كه با اين بيان, خواسته اند به مسلمانان دنيا اعلام كنند كه نخستين نقطه ي آغاز قيام چنين دلير مرد آزاده اي در اطراف قزوين و طالقان و سرزمين ديلم (يعني: مناطق كوهستاني ايران: از قزوين تا گيلان كه از مناطق حساس و مركزي اين كشور, و برحسب تقسيمات اقليمي قديم, جزء سرزمين خراسان است), خواهد بود.
و روي اين بيان ائمه ي معصومين عليهم السلام حتي منطقه ي قيام آن سيد انقلابي را نيز بطور سربسته مشخص فرموده و جاي هيچگونه شك و ترديد براي احدي باقي نگذارنده اند.
خوشا بحال كساني كه نداي دلنواز, و فرياد استغاثه ي آن سيد بزگوار را براي
نصرت دين و سركوبي متجاوزين, بشنوند, و به سخنان جذاب و دلربايش كه جان و دل را صفا و جلا مي بخشد گوش فرا دهند, و عاشقانه به كوي او روي آورند و از جان و دل ياريش نمايند و در برابر زورگويان و مستكبران بپا خيزند و دشمنان خدا و انسانيت را از كشور عزيز, و ميهن اسلامي خويش, با ذلت و خواري بيرون كنند و سعادت دنياو آخرت را نصيب خود سازند