مرحوم علامه مجلسي اعلي الله مقامه در كتاب بحارالانوار خطبه ي اميرالمؤمنين عليه السلام را از قول اصبغ بن نباته از كتاب سرور اهل الايمان اينگونه آورده است:
اصبغ بن نباته گفت شنيدم كه اميرالمؤمنين عليه السلام به مردم مي فرمود:
سلوني قبل أن تفقدوني لأني بطرق السماء أعلم من العلماء و بطرق الأرض أعلم من العالم)
اي مردم پيش از آنكه مرا از دست بدهيد هر چه مي خواهيد از من بپرسيد, زيرا كه من از همه ي دانشمندان به راههاي آسمان داناتر, و از تمام مردم روي زمين به راههاي زمين آشناترم.
من سرور دينم, من آقاي مؤمنينم من پيشواي پرهيزكارانم, من پاداش دهنده ي
مردم در روز بازپسينم, من تقسيم كننده ي آتش دوزخ و كليددار بهشت و صاحب حوض كوثر و ترازوي قيامت و صاحب اعراف مي باشم هر امامي از ما خانواده به اوضاع تمام اهل ولايت خود آشنا مي باشد چنانكه خداي تعالي در اين آيه مي فرمايد: انما انت منذر و لكل قوم هاد " 1 " تو فقط ترساننده اي و براي هر قومي راهنمائي است .
اي مردم پيش از آنكه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد, زيرا كه در گنجينه ي سينه ي من علوم فراواني است.
فسلوني قبل أن تشغر برجلها فتنة شرقية و تطأ في خطامها بعد موتها و حياتها و تشب نار بالحطب الجزل من غربي الأرض رافعة ذيلها تدعوا يا ويلها لرحله و مثلها, فاذا استدار الفلك قلتم مات أو هلك بأي واد سلك فيومئذ تأويل هذه الاية ثم رددنا لكم الكرة عليهم و أمددناكم بأموال و بنين و جعلناكم أكثر نفيرا . " 2 ".
از من بپرسيد پيش از آنكه فتنه و آشوبي از جانب مشرق بر پا شود كه افسار گسيخته باشد و هنگام اشتغال نائره ي آن بالا بگيرد بطوري كه زمام كار را از دست اهلش بيرون برد و بعد كه خاموش شد و مردمي را در كام خود فرو برد و نابود گرداند, دوباره زنده شود و شراه ي آن بالا گيرد و مانند شعله ي آتش سوزنده اي كه در انبوه هيمه هاي خشك افتد از مغرب زمين دامن خود را بالا زده و بگويد: اي واي بر كساني كه طعمه ي من مي شوند. (و يا اي واي بر جائي كه اين آتش داخل شود) و يا اي واي بر آن محلي كه اين فتنه به آنجا كوچ كند, و يا اي واي بر آن موقعي كه مانند آن تلافي كنند و يا اي واي بر دجله. " 3 ".
پس چون گردش آسمان طولاني شد (يعني مدتي بدين منوال گذشت) شما خواهيد گفت: (آن مهدي موعود) مرده يا هلاك شده است و اگر هست پس به كدام بيابان رفته است. آنروز است كه تأويل اين آيه ي كريمه مصداق پيدا مي كند.
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاورقي
1- سوره رعد, آيه 7
2- سوره اسراء, آيه 6
3- براي اينكه جانب امانت را رعايت كرده باشيم تا جائي كه ممكن بود اكثر عبارات مختلفي را كه در رابطه با خطبه ي مزبور در كتابها بود يكجا در متن خطبه گنجانديم تا مورد استفاده ي زيادتري قرار گيرد
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
ثم رددنا لكم الكرة عليهم و أمددنا بأموال و بنين و جعلناكم أكثر نفيرا سپس ما شما را بر آنها غالب ميگردانيم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهيم نمود و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار خواهيم داد. " 1 ".
سپس فرمود: براي ظهور مبارك آن حضرت نشانه ها و علاماتي است.
أولهن احصار الكوفة بالرصد و الخندق, و تخريق الزوايا (الروايا) في سكك الكوفة, و تعطيل المساجد أربعين ليلة, و كشف الهيكل, و خفق رايات حول المسجد الأكبر تهتز, القاتل و المقتول في النار, و قتل سريع و موت ذريع, و قتل النفس الزكية بظهر الكوفة في سبعين, و المذبوح بين الركن و المقام, و قتل الأسقع (الأسبغ) (الأصلع) صبرا في بيعة الأصنام.
نخستين آن علامتها به حصار درآوردن كوفه (يعني: عراق ) است بوسيله ي ديده بانان و نگهبانان و كندن خندق و كشيدن كانالها و گودالهاي عريض و طويل و يا زاويه ها و حفره هاي مثلثي شكل در راه هاي ورودي كوفه يعني: عراق, و تعطيل مساجد بمدت چهل شبانه روز, و كشف هيكل, و برافراشته شدن پرچمهائي در اطراف مسجد بزرگ كوفه, و قاتل و مقتولي كه هر دو در آتش دست و پا مي زنند, و قتل سريع و مرگ فوري و كشته شدن نفس زكيه با هفتاد نفر در بيرون كوفه, و شخصي كه (در مكه ي معظمه) در بين ركن و مقام, سر او را مي برند, و كشته شدن (اسقع) يعني: انسانهاي بيگناه " 2 " و خروج سفياني, با پرچمي سرخ رنگ كه سر كرده ي آنها مردي از قبيله (كلب) است.
و آنگاه پس از شرح جريان خروج سفياني و لشكركشي او بسوي مكه, و مدينه, و عراق فرمود:
و تقبل رايات من شرقي الأرض غير معلمة, ليست بقطن و لا كتان و لا حرير, مختوم في رأس القناة بخاتم السيد الأكبر يسوقها رجل من آل محمد صلي الله عليه و آله تظهر بالمشرق, و توجد ريحها بالمغرب كالمسك الأذفر, يسير
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاورقي
1- سوره ي اسراء- بني اسرائيل - آيه ي 6
2- درباره ي كلمه (اسقع) و اينكه مقصود از آن انسانهاي بيگناه است در آينده ي نزديك بطور شايسته توضيح خواهيم داد
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
الرعب أمامها بشهر, حتي ينزلوا الكوفة طالبين بدماء آبائهم
فبينما هم علي ذلك اذ أقبلت خيل اليماني و الخراساني يستبقان كأنهما فرسي رهان, شعث غبر جرد أصلاب نواطي و أقداح اذا نظرت أحدهم برجله باطنه, فيقول لا خير في مجلسنا بعد يومنا هذا, اللهم فانا التائبون, و هم الأبدال الذين وصفهم الله في كتابه العزيز ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين و نظرائهم من آل محمد صلي الله عليه و آله. " 1 ".
پرچمهائي از مشرق زمين (بسوي عراق) روميآورند كه علامت ندارند " 2 " جنس اين پرچمها نه از پنبه است و نه كتان و نه از حرير (بلكه جنس آن پرچمها چيز ديگري است) بر روي پوشه ي آنها نوشته شده است. و اين نوشته, نقش نگين پيغمبر صلي الله عليه و آله (لا اله الا الله محمد رسول الله است). " 3 ".
قائد و رهبر و فرمانروايشان مردي از خاندان پيغمبر است (يعني: سيدي از دودمان رسول الله صلي الله عليه و آله) مي باشد, اين پرچمها در مشرق زمين پديد مي آيد و بوي آن مانند مشكي معطر (كه در فضا پراكنده شود) بمغرب زمين مي رسد (يعني سراسر دنيا از قيام آنها باخبر مي شوند) ترس و رعب به اندازه ي مسير يكماه در پيشاپيش آنان, يا پيش از آمدنشان همه جا در دلها قرار مي گيرد, پيوسته به پيش مي تازند تا آنكه در كوفه فرود مي آيند و آنجا را پايگاه خود قرار مي دهند, آنان خونهاي پدران خود را مطالبه مي كنند.
پس در اين ميان كه لشكريان سفياني, در كوفه مشغول قتل و غارت هستند ناگهان لشكريان يماني و خراساني مانند دو اسبي كه مسابقه مي دهند از راه مي رسند, و آن دو لشكر عبارآلود, پراكنده و مو پريشان, جواناني هستند از اصلاب خالص در عرق تشيع كه هيچگونه غل و غشي در وجودشان راه ندارد, اسلحه هاي خود را به دوش افكنده و براي ورود به كوفه آن چنان مسابقه مي دهند كه هرگاه به كف پاي هر كدام از آنان نظر بيفكني مي بيني كه مانند تير تراشيده خود را براي كشتن و نابودي دشمن, سخت آماده و مهيا كرده اند.
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاورقي
1- بحارالانوار, ج 52, ص 272 تا 275 حديث 167 و بشارة الاسلام ص 59, 57
2- ظاهرا مقصود از اين جمله كه حضرت فرموده است: (پرچم هايشان علامت ندارد) اين است كه: اين پرچمها علامت خاص و رنگ مخصوصي ندارند
3- توضيح اين مطلب در دنباله همين بحث خواهد آمد
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
مي گويند: بعد از اين خير و فايده اي در نشستن نيست, ماندن ما (در خانه) ديگر سودي ندارد, و هم مي گويند: بار خدايا ما توبه كنندگانيم بسوي تو, و ايشانند آن ابدال " 1 " و مردمان بي نظيري كه از آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم هستند. و خداوند در كتاب عزيز آسماني خود در وصف ايشان فرموده است ان اله يحب التوابين و يحب المتطهرين " 2 " يعني: خداوند توبه كنندگان و كساني كه خود را پاك و پاكيزه كرده اند, دوست مي دارد.
در خطبه ي مفصل ديگري كه مرحوم علامه مجلسي (ره) در كتاب بحارالانوار آنرا بنام خطبه ي مخزون از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرده است, قسمت آخر خطبه اي كه از اصبغ بن نباته نقل نموديم با مختصر اختلافي چنين آمده است:
و تقبل رايات من شرقي الأرض ليست بقطن و لا كتان و لا حرير, مختمة في رؤس القنا بخاتم السيد الأكبر, يسوقها رجل من آل محمد صلي الله عليه و آله يوم تطير بالمشرق يوجد ريحها بالمغرب, كالمسك الأذفر, يسير الرعب أمامها شهرا. و يخلف أبناء سعد الشقاء بالكوفة طالبين بدماء آبائهم, و هم أبناء الفسقة حتي يهجم عليهم خيل الحسين عليه السلام يستبقان كأنهما فرسا رهان, شعث غبر, أصحاب بواكي و قوارح اذ يضرب أحدهم برجله باكية, يقول لا خير في مجلس بعد يومنا هذا, أللهم فأنا التائبون الخاشعون الراكعون الساجدون, فهم الأبدال الذين وصفهم الله عزوجل: ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين و المطهرون نظرائهم من آل محمد صلي الله عليه و آله. " 3 ".
و پرچمهائي از مشرق پديدار مي گردد كه جنس آن پرچمها از پنبه و كتان و حرير نيست بر روي پوشه آن پرچمها نقش نگين پيغمبر صلي الله عليه و آله (لا اله الا الله, محمد رسول الله) نوشته شده است و سيد از دودمان رسول خدا صلي الله عليه و آله اين پرچمها را رهبري مي كند.
روزي كه اين پرچمها در مشرق زمين به اهتزاز در آيد بوي آن مانند مشكي
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
پاورقي
1- ابدال به گروهي از بندگان شايسته ي خدا مي گويند كه هرگز روي زمين از آنها خالي نباشد. چون يكي از آنها از دنيا برود خداوند يكي ديگر را به جاي او بگمارد و به همين جهت به آنها ابدال گفته مي شود. (مجمع البحرين ج 5, ص 319 و تاج العروس ج 7, ص 223)
2- سوره ي بقره, آيه ي 222
3- بحارالانوار, ج 53, ص 84, 83 و بشارةالاسلام ص 69, 67
◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄◄►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►►
كه بويش در فضا پراكنده شود بمغرب مي رسد (يعني خيلي زود و سريع خبر پيروزي آنان در جهان منتشر مي گردد) و باندازه ي مسير يكماه, رعب و وحشت, در پيشاپيش آنها حركت مي كند.
مردمان سعاتمندي, كه خونهاي پدران خود را مطالبه مي كنند, شقاوتمنداني را كه از فرزندان فاسقان مي باشند بسوي كوفه و عراق تعقيب مي نمايند, تا روزي كه سپاهي بنام لشكر امام حسين عليه السلام بر آنها هجوم برند. آنها ياران درد و بلا, و صاحبان اشك و آه, و اصحاب گريه و ناله اند كه پيوسته غمگين و محزونند (يعني: شيعه هستند) و با عزمي راسخ گامهائي استوار, پراكنده و غبارآلود بسان دو اسب مسابقه براي ورود به كوفه, مسابقه مي دهند, و از يكديگر پيشي مي گيرند, و چنان با هيبت و پرصلابتند كه زمين زير گامهايشان و پاهاي مركبهايشان مي لرزد.
مي گويند: بعد از اين خيري براي ما در زندگي دنيا نيست, بار خدايا ما بسوي تو روآورديم و از تو اطاعت مي كنيم و تنها براي تو ركوع و سجود مي نمائيم. و آنان همان ابدال و مردم كم نظيري هستند كه خداي عزوجل آنها را توصيف نموده كه: ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين : خداوند توبه كنندگان و كساني كه خود را پاكيزه كرده اند دوست مي دارد . " 1 " و مطهرين, يعني: پاكان و پاكيزگان, نظير آنها فقط در آل محمد صلي الله عليه و آله يافت مي شود