با صرف نظر از اينكه: در هيچيك از كتب لغت و جغرافي كه مورد مراجعه مؤلف بوده از ري بعنوان (زوراء) نامي برده نشده است, نكته ي حائز اهميتي در حديث معاويه بن وهب جلب نظر مي كند كه توجه به آن لازم است و آن نكته اين است كه: با اينكه امام صادق عليه السلام به راوي حديث فرموده است آيا به ري رفته اي؟ آيا آن كوه سياه را كه در سمت راست جاده قرار دارد ديده اي؟ (آن كوه سياه, همان زوراء است) با اينهمه در اين حديث دو تعبير وجود دارد كه شبهه انداز است.
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
تعبير اول اينكه: حضرت فرموده است در كوه زوراء, يعني همان كوه سياهي كه در حوالي ري قرار دارد, هشتاد هزار نفر كشته مي شوند كه هشتاد نفر آنها از: (اولاد فلان) مي باشند, و اين تعبير, يعني:
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
اولاد فلان, تعبيري است كه معمولا ائمه ي معصومين عليهم السلام
درباره ي (بني العباس) بكار مي برده اند, و در اين باره شواهدي بسياري از روايات در دست است كه براي نمونه خواننده ي گرامي مي تواند به بخش اول كتاب به قسمتي از رواياتي كه ما درباره ي اختلاف بني عباس و انقراض دولت آنها آورده ايم مراجعه نمايد.
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
و تعبير دوم اينكه: حضرت فرموده است: (يقتلهم اولاد العجم) يعني: اين هشتاد هزار نفر كه كشته مي شوند و در ميان آنها هشتاد نفر از فرزندان فلان مي باشد, (اولاد عجم) آنها را مي كشند, و لفظ عجم گرچه در لغت عرب لفظ عامي است كه شامل ايراني و غيرايراني مي شود ولي بقرينه ي لفظ (ري) و زوراء معلوم مي شود كه كشنده ي اين هشتاد هزار نفر, ايرانيان مي باشند.
عليهذا, با توجه به دو تعبيري كه امام صادق عليه السلام در مورد ري و زوراء در حديث معاويه بن وهب بكار برده اند چنين استنباط مي شود كه: اگر همانطوري كه مرحوم علامه مجلسي عليه الرحمه فرموده است, حادثه ي مزبور از وقايع گذشته و و جنگ مأمون عباسي با مخالفين خود در بغداد نباشد, دور نيست كه اين جريان, اشاره به جنگ عراق عليه ايران بوده, و اين عده از سربازان و فرماندهان بلند پايه ي ارتش عراق, بر اثر تجاوز عراق به ايران بدست تواناي رزمندگان ايراني در خاك ايران كشته شوند.
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
بنابراين نتيجه اي كه از مجموع گفتار فوق بدست مي آيد اين است كه:
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
گرچه احتمال مي رود كه زوراء نام شهر ري, يعني: نام تهران باشد ولي احتمال بغداد هم دارد, و البته احتمال اينكه نام بغداد باشد صد در صد و احتمال اينكه نام ري باشد يك درصد است زيرا:
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
اولا- همانگونه كه اشاره كرديم اكثر قريب به اتفاق روايات صراحت دارند كه (مدينة الزوراء) همان بغداد است؟
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
و ثانيا - روايت ديگري در رابطه با نام تهران در دست است كه مشكل را حل مي كند و تنافي بين دو حديث مذكور و ساير احاديث را از بين مي برد و از آن فهميده مي شود كه نام تهران دارالزوراء است نه زوراء تنها
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●
●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●