1- در حديثي از امام باقر عليه السلام كه در زمينه ي معرفي شيعه روايت شده چنين آمده است: ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● نحن العرب و شيعتنا منا و سائر الناس همج أو هبج " 1 ". ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● عرب ما هستيم, و شيعيان ما نيز از ما هستند و ساير مردم همچون علفهاي بي ارزش مي باشند. ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● 2- در روايت ديگري كه در تفسير كلمه ي مولي از آن حضرت نقل شده چنين آمده است: ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● عن محمد بن مسلم, قال: سمعت أباجعفر عليه السلام يقول: من ولد في الاسلام فهو عربي و من دخل فيه طوعا أفضل ممن دخل فيه كرها, و المولي, هو الذي يؤخذ أسيرا من أرضه و يسلم, فذلك المولي . " 2 ". ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● محمد بن مسلم مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مي فرمود: كسي كه در اسلام متولد شده باشد, عربي است, و آنكس كه با ميل و رغبت آن را پذيرفته و در آن وارد شود, از كسي كه از روي ترس و اجبار آن را بپذيرد بهتر است, و مولي آن كسي است كه او را در سرزمينش به اسارت بگيرند و مسلمان شود, چنين كسي را مولي مي گويند. ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● 3- مرحوم شيخ صدوق عليه الرحمه, درباره ي معناي كلمه ي مولي روايتي را از امام صادق عليه السلام بدينصورت نقل نموده است: ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● مردي به امام صادق عليه السلام عرض كرد: ان الناس يقولون من لم يكن عربيا صلبا و مولي صريحا فهو سفلي مردم مي گويند: هر كس عربي خالص يا مولاي خالص نباشد (يعني وابسته به يك عرب نباشد) او پست است. امام عليه السلام فرمود: مولاي خالص يعني چه؟ آن مرد در پاسخ گفت: يعني كسي كه پدر و مادرش هر دو قبلا برده بود و بعدا آزاد شده اند. امام عليه السلام فرمود چرا چنين مي گويند؟ و مولاي خالص چه مزيت و امتيازي دارد؟!! ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● پاورقي ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● 1- بحارالانوار ج 67, ص 176, ص 179 2- بحارالانوار, ج 67, ص 176 و ص 179 ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● مرد گفت: براي گفته ي رسول الله صلي الله عليه و اله كه فرموده است: مولي و آزادشده ي هر قومي از خود آنهاست مولي القوم من أنفسهم پس كسي صاحب فضيلت است كه يا عربي خالص باشد, و يا مولاي خالص باشد كه ملحق به عربي است!! امام صادق عليه السلام فرمود: سبحان الله: آيا بتو نرسيده است و يا نشنيده اي كه پيغمبر اسلام صلي الله عليه و اله فرمود: منم مولاي هر كس كه مولي ندارد و منم مولاي هر مسلماني از عرب و عجم. آيا كسي كه پيغمبر ولي و مولاي او باشد و او به رسول خدا صلي الله عليه و اله وابسته باشد از پيغمبر نيست؟ و از خود رسول خدا صلي الله عليه و اله محسوب نمي شود؟ آنگاه حضرت فرمود: كدام شريفترند آيا آنكس كه از پيغمبر و ملحق به پيغمبر و وابسته ي به رسول خدا صلي الله عليه و اله است شريفتر است يا آن كس كه وابسته به يك عرب جلف است كه بر پشت پاشنه ي پاي خود مي شاشد؟ سپس فرمود: آنكه از روي ميل و رغبت و دلخواه خود, مسلمان شد, بسي بهتر و شريفتر است از آنكه از روي ترس مسلمان شده است, اين اعراب منافق, از روي ترس مسلمان شدند, ولي موالي يعني: ايرانيان, با ميل و رغبت و بدلخواه خود مسلمان شدند. " 1 ". ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● 4- در روايتي كه از امام موسي بن جعفر عليه السلام رسيده, چنين آمده است: ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ألناس ثلاثة, عربي, و مولي, و علج, فأما العرب فنحن, و اما مولي, فمن والانا و أما العلج فمن تبرأ منا و ناصبنا " 2 ". ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● مردم سه دسته اند, عرب, و موالي, و علج, اما عرب ما هستيم, و اما موالي دوستان و پيروان ما و شيعيان ما هستند و اما علج كساني هستند كه از ما بيزارند و با ما سخت در عداوتند. ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● 5- مرحوم علامه مجلسي - اعلي الله مقامه- در كتاب نفيس بحارالانوار در باب نهم باب اصناف الناس في الايمان پس از ذكر آيات و رواياتي چند كه در بيان مدح موالي, و فضيلت عجم آورده است مي فرمايد: ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● بيان: ألموالي المعتقون و أبنائهم و من لحق بقبيلة و ليس منهم... ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● موالي آزادشدگان و فرزندان آنها و كساني هستند كه وابسته به يك قبيله ي ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● پاورقي ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● 1- بحارالانوار ج 67, ص 169-168 و معاني الاخبار ص 385 حديث 78 2- بحارالانوار ج 67, ص 180 ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● عربي بوده و از آنها نباشند, و گويا مقصود و منظور روايات از موالي عجم و ايرانيانند. زيرا ايرانيان اعراب بر پدرانشان غالب آمدند و فاتح ايران شدند, و گويا اعراب با غالب آمدن بر ايرانيان آنان را آزاد ساخته اند, يا اينكه چون ايرانيان مسلمان شدند و ايمان آوردند از اين لحاظ به پيشوايان مذهبي خود وابسته شدند. و موالي عرب بشمار آمدند. " 1 ". ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● از مجموع رواياتي كه تا بدينجا نقل نموديم, همچنين از بيان امام صادق عليه السلام و تجزيه و تحليلي كه آن حضرت درباره ي موالي فرموده است, و نيز از بيانات مرحوم علامه ي مجلسي رحمه الله كه در رابطه با همين موضوع آمده است, چنين به نظر مي رسد: كه چون بيشتر (مسلمانان غيرعرب) ايراني بوده, و ايرانيان بيش از ديگران به حقيقت و روح اسلام توجه داشته و پيوسته از طرفداران سر سخت خاندان وحي و رسالت بوده اند و همواره از آن خانواده دفاع مي نموده اند, از اينرو مراد از كلمه ي موالي در اصطلاحات أئمه ي معصومين عليهم السلام ايرانيان و شيعيان و پيروان راستين مكتب ولايت بوده است. با تحقيقي كه پيروان كلمه ي (مولي و موالي) بعمل آمد, جاي شك باقي نمي ماند كه در هرجا كلمه ي مولي يا موالي, در لسان ائمه ي معصومين عليهم السلام بكار رفته است مقصود آنان از اين دو كلمه ايرانيان, و بخصوص شيعيانشان بوده است. ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● پاورقي ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● 1- بحارالانوار ج 67, ص 174 ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●● ●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●●●••▪▪····▪▪••●●